چکیده
بسیار واضح است که جامعه بدون قانون و حکومت قادر به ادامه زندگی نخواهد بود. و اگر حکومت اسلامی نباشد اجرای قوانین اجتماعی و اصول اسلامی به نحو کامل صورت نخواهد پذیرفت. خداوند به مردم دستور میدهد زیر بار حکومت ظالمین و طاغوت نروند و اجازۀ حکومت به ظالمین و طاغوتیان را ندهند. یکی از شواهد عینی و دلایل خلل ناپذیر در مورد پیوند محکم دین و سیاست این است که در بیشتر زوایای زندگی امامان معصوم ^ دخالت در سیاست دیده میشود. نکتۀ قابل توجه برای به حرکت در آوردن مردم به طور سازنده و مشارکت سیاسی مردم، همان آگاهی دادن به مردم است. مردم باید مشاوره و مشارکت را وظیفۀ دینی خود بدانند.
اگر مردم بدانند نتیجۀ مشارکت آنها رسیدن به عزت اسلام و عزت نفس خود و عزت کشور است، حتماً در مشارکت سیاسی با عشق شرکت خواهند کرد. عامل مهم دیگر در ارتقای مشارکت سیاسی مردم، حکومت است که باید حاکم و حکومت چنان عمل کنند که مورد قبول و محبوب مردم باشند تا رضایت مردم حاصل شده و مردم با میل به مشارکت سیاسی با حکومت بپردازند.
آنچه باعث رضایت مردم از حاکم و حکومت میشود را میتوان به چند بخش تقسیم کرد:
الف) حاکم باید با انتخاب مردم به قدرت رهبری رسیده باشد.
ب) رهبر باید عادل باشد.
ج) رهبر باید شجاع باشد.
د)رهبر باید با درایت باشد.
ﻫ) رهبر باید از مردم انتقاد پذیر باشد.
م) رهبر باید به رأی مردم اهمیت داده، خودرأی نباشد و اهل مشورت باشد.
ر) رهبر باید به ارزشهای اخلاقی اهمیت بدهد. (اجرای حدود الهی بیکم و کاست و یکسان برای همه رعایت معیار صحیح عزل و نصبها نحوۀ برخورد با انتقادهای صحیح یا ویرانگر و ...)
ز) رهبر باید برای قبول صلح، آسایش رزمندگان و امنیت کشوررا در نظر بگیرد.
و) رهبر و حاکم برای رسیدن کشور و مردم به رشد مادی و معنوی از هیچ تلاشی صرفه نظر نکند.
ل) رهبرباید در سختیهای مردم شریک باشد.
س) رهبر باید حب دنیا پرستی نداشته باشد.
در قرآن بهترین اسوه و نمونۀ زندگی را، پیامبر اسلام | مثال زده است.
هرگاه ملت به حقوق حکومت وفادار باشد و حکومت حقوق مردم را ادا کند، همگان به صلاح خواهند رسید و ارکان دین برپا خواهد شد. بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایۀ گمراهی دیگران است که سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند. ریختن خون ناحق، پایههای حکومت را سست میکند و بنیاد آن را بر کنده و به دیگری منتقل میسازد.
کلید واژه: مشاوره مشارکت سیاست عدالت حکمت.
مقدمه
آنچه بخشی از وجود انسان را تشکیل میدهد، زندگی اجتماعی اوست. شاید بیشترین علتی که خداوند پیامبران را مبعوث کرد و امامان را به مقام والای امامت نائل کرد، مسئله زندگی اجتماعی مردم باشد. حال که مسئله اجتماع و زندگی اجتماعی اینقدر با اهمیت است، پس باید تک تک افراد نیز در سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود نقش فعال داشته باشند، تا چرخهای نظام اجتماعی به خوبی بچرخد و رو به رشد و تعالی پیش برود. تا باعث رشد فکری و رشد رفاه مادی و معنوی افراد بشود.
آنچه باعث مشارکت بیشتر افراد در امور سیاسی اجتماع میشود، رشد آگاهی مردم از نقش خود در اداره امور مملکتی است. شاید علت اینکه امام علی × 25 سال استخوان در گلو و خار در چشم صبر کردند، مشارکت سیاسی بیجا و خالی از شناخت مردم، در پیروی کورکورانه از تصمیمات خصوصی سقیفه بود.[1]
مشارکت صحیح سیاسی مردم یعنی دخالت در عزت کشور، یعنی اهمیت دادن مردم به افتخارات و پیشرفتهای مادی و معنوی جامعه، یعنی تلاش برای سرافرازی اسلام و کشور.
در بررسی که در مقالات و کتب نوشته شده در مورد حکومت و حکومت اسلامی داشتم، بحثی از مشارکت سیاسی مردم و دلایل مشارکت صحیح مردم به چشم نیامد، لذا تصمیم گرفتم بحثی را پیش بکشم که باعث پیشگیری از سقیفههای بعدی بشود.
من این بحث را تحت 2 عنوان کلی بررسی کردم.
1 نقش فهم و آگاهی مردم در ارتقاء مشارکت سیاسی.
2 نقش حکومت در ارتقاء مشارکت مردم.
از یک طرف سطح بینش و آگاهی مردم عامل مهمی در مشارکت سیاسی است و از طرف دیگر نحوۀ عملکرد حکومت عامل مهم دیگری در این زمینه میباشد.
اگر تفسیر آیه:
﴿وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاه َ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ؛[2]
و کسانى که [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا کردهاند و کارشان در میانشان مشورت است و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىکنند.﴾
را بفهمد، که قبل از مشارکت لازم است مشورت کنند و راه صحیح را انتخاب کرده و تصمیم صحیح را اتخاذ کنند. اگر بدانند که نتیجۀ مشارکت سیاسی آنها، عزت اسلام و کشور است، اگر توجیه شوند که دخالت آنها کمک شایانی به دوام حق و رد شدن باطل دارد و اگر باور کنند که نظراتشان مورد احترام و توجه است، حتماً در این مشارکت دخالت خواهند کرد.
و از جهت دیگر اگر حکومتها به وظیفۀ بر حق خود عمل کنند، اگر عدالت را اجرا کنند، اگر به علوم پیشرفته روز آگاهی داشته باشند، اگر هدف حکومت فقط خدمت به خلق خدا، تحت فرمان خدا باشد، اگر برای نظرات مردم ارزش قائل باشند، اگر حکومت این حدیث گوهر بار امام علی × را ارزش نهد که:
«اما والذی فلق الحبه وبرا النسمه لولا حضور الحاضر وقیام الحجه بوجود الناصر وما اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظه ظالم ولا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها ولسقیت آخرها بکاس اولها ولالفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطه عنز!؛
به خدایى که دانه را کفید و جان را آفرید، اگر این بیعت کنندگان نبودند، و یاران، حجّت بر من تمام نمىنمودند، و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یارى گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته این کار را از دست مىگذاشتم و پایانش را چون آغازش مىانگاشتم و چون گذشته، خود را به کنارى مىداشتم، و مىدیدید که دنیاى شما را به چیزى نمىشمارم و حکومت را پشیزى ارزش نمىگذارم.»[3]
در این پزوهش ابتدا کلمات کلیدی سیاست، مشارکت، مشورت، حکمت، عدالت و حکومت را ریشهیابی کرده و سعی نمودم تمام آیاتی که به نوعی با این کلمات در ارتباط بودند را جمع آوری کرده و بررسی نمایم. همینطور روایاتی که در این موضوعات بود را بررسی کردم تا به نتایجی رسیدم. بیشترین روایات از سخنان گوهر بار امیر مومنان علی × بود.
به امید حرکت در صراط مستقیم و من الله توفیق
فصل اول: معنی بعضی کلمات کلیدی در این مقاله
معنی و مفهوم سیاست
کلمۀ سیاست در قاموس قرآن یافت نشد. بعد از جستجو در لغت نامههای دیگر مطالب زیر به دست آمد.
در فرهنگ دهخدا در مورد کلمۀ سیاست چنین آمده است:
«سیاست: پاس داشتن ملک. (غیاث اللغات) (آنندراج). نگاه داشتن. (دهار). حفاظت. نگاهداری. حراست. حکم راندن بر رعیت. (غیاث اللغات) (آنندراج). رعیت داری کردن. (منتهی الارب ). حکومت. باشد که جهانی را ضبط توان کرد.[4] )ریاست. داوری. (ناظم الاطباء)»
در فرهنگ معین آمده است:
«سیاست: (سَ) [ع . سیاسه ] 1 (مص م.) حکومت کردن. 2 (اِمص.) حکومت. 3 داوری. 4 تنبیه.»[5]
طُریحی لغت شناس معروف در فرهنگنامه مجمع البحرین مینویسد:
واژه سیاست از نظر لغت از «ساس» و «سوس» گرفته شده و به معنای کشورداری, اصلاح امور مردم, و اداره کردن کشور بر اساس قوانین و برنامهریزی و تدابیر است, «السیاسه القیام علی الشیء بما یصلحه؛ سیاست یعنی اقدام برای سامان دادن چیزی به وسیلۀ اموری که آن را اصلاح کند و سامان بخشد.[6]
در فرهنگ عمید آمده:
«سیاست؛ اصلاح امور خلق و اداره کردن کارهای کشور, رعیّت داری و مردم داری است ... سیاستمدار کسی است که در کارهای سیاسی و امور مملکت داری, بصیر و دانا و کارآزموده باشد»[7]
معنای عدل
در قاموس قرآن آمده است:
عدل: برابرى. و آنچه گفتهاند از قبیل: مثل، فدیه، ضدّ جور، همه از مصادیق معنى اولاند در اقرب آمده:
«عدل فلانا: وازنه- عدل القاضى عدلا: انصف» عدل مصدر و اسم هر دو آمده است. ایضا عدل و عدول بمعنى میل کردن و ظلم آمده است.[8]
واژۀ عدل و عدالت در لغت به معنای انصاف، داد، داوری و درستی آمده و شاید بهترین معنا همان مفهومی باشد که علی × دربارۀ آن ارائه دادند:
«العدل یضع الامور مواضعها ... والعدل سائس عامیعنی: عدل کارها را بدانجا مىنهد که باید[9] ... و عدل تدبیر کنندهاى است به سود همگان»
در حقیقت عدالت اعطای حق به صاحبش و یا لحاظ کردن استحقاق طبیعی هر فرد یا شیء است و نقطه مقابل آن، ظلم، عدم ملاحظه استحقاق افراد و اشیاست.
معنای حکمت
محکم کار. حکمت کردار. کسی که کار را از روى تشخیص و مصلحت انجام دهد.
با مراجعه به اصل معنى کلمه میتوان بدست آورد که حکمت یک حالت و خصیصۀ درک و تشخیص است که شخص بوسیلۀ آن میتواند حق و واقعیّت را درک کند و مانع از فساد شود و کار را متقن و محکم انجام دهد على هذا حکمت حالت نفسانى و صفت روحى است نه شىء خارجى بلکه شىء محکم خارجى از نتائج حکمت است راغب گوید:
«حکمت رسیدن بحق به واسطۀ علم و عقل است.»
در مجمع ذیل آیۀ 32 بقره گوید:
«حکمت آن ست که تو را بر امر حق که باطلى در آن نیست واقف کند.»[10]
معنای شور
مشوره و مشاوره و تشاور استخراج رأى است با مراجعه بعضى ببعضى.
(راغب) در مجمع فرموده:
«مشورت استخراج رأى است از مستشار زیرا که از او اخذ میشود.»[11]
وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ" راغب مىگوید: کلمه" تشاور" و" مشاورت" و" مشورت" به معناى استخراج رأى صحیح است، به اینکه آدمى در مواقعى که خودش در باره کارى رأى صحیح ندارد، به دیگرى مراجعه کند و از او رأى صحیح بخواهد. و این کلمه از ماده" شور" گرفته شده، و در قرآن کریم نیز سخن از" مشاوره" رفته، فرموده:" وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ."
و کلمۀ «شورى» به معناى آن پیشنهاد و امرى است که در بارهاش مشاوره شود. شورى اسم است به معنى مشورت و بقول راغب: شورى کارى است که در آن مشورت میکنند.[12]
شر کت
(بفتح- ش) و شرکت و مشارکت به معنى شریک شدن است.
شرک: کسی که در کارى یا در چیزى با دیگرى سهیم است ﴿وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ فرقان،[13] در حکومت و تدبیر عالم شریکى نداشته است.﴾ مراد از آن شریک مستقل است و گرنه خدا براى تدبیر عالم واسطههایى از فرشته و غیر آن آفریده است.
اشراک: شریک کردن اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی. وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی طه: 31 و 32. شریک[14]
Abstract
It is obviously that society cannot continue without law and rules. And if there is not Islamic government, so the implementation of social law and Islamic rules are not performed completely.
God order people that do not accept neither the cruel and devil government and nor permit dictators and devils take the rules.
One of the objective evidences and strict reasons for the consolidate relationship between religious and policy is that the innocent Imam- hello with them- involved in political affair.
The most important point for creative moving and public political cooperation is informing the people.
People should know consultation and cooperation are their religious task.
If people know the result of their cooperation is achieving the Islam and country respect as well as their self esteem, so they take part in political participation with love.
The other important factor in improving the people political participation is government. Rules should be performed such that they not only be desirable and acceptable by people but also satisfied them and people tend to cooperate with government in political affairs.
Several things result in satisfaction of rules and governor by people that included:
1. The leader should be justice.
2. The leader should be brave.
3. The leader should be reasonable
4.The leader should accept critiques.
5.The leader should consider the people vote and should not be self opinionated and consult with others.
6. The leader should consider the moral values (the performance of holy limits for everyone exactly – observance of correct criteria for deposing and appointing – the way of confront to correct or incorrect criticism.)
7.The leader should consider the comfort of militants and state’ security for peace acceptance.
8.The leader and governor should perform every effort for achieving to material and spiritual growth of people and country.
9. The leader should participate in people miseries.
10.The leader should not be worldly and materialistic.
Quran stated that the Islam profit is the best pattern and sample.
When nation be faithful to government rights and government perform the nation rights, so everybody reach to goodness and interest and consolidate the foundation of religious.
The worst leader for God is cruel leader who is misleader and mislead others, the leader who demolish the accepted tradition and revive abandonment innovation.
Injustice killing weak and fragile the rules foundation, ruin it and transfer the government to others.
Key words: consultation, cooperation, policy, justice- government and rules.