مقدّمه
زبان محمل تداوم فرهنگی و مهمترین ابزار برقراری ارتباط میان ما و گذشتگان و نیز آیندگان است امّا زبان زنده از گذر ایّام تأثیر میپذیرد و به مرور زمان تغییراتی میکند و گاه برخی از واژگان و اصطلاحات قدیمی آن چنان متروک میافتند که درک معنای سخن پیشینیان را برای اهل امروزی زبان دشوار یا حتّی ناممکن میکند، در چنین مواقعی است که پژوهشگر ادبیات به عنوان پاسدار گنجینههای کهن موظّف میشود معنای آن کلمات را از لابهلای متون مختلف بیابد و در اختیار قرار دهد.
دیوان شاعران کهن زبان فارسی به ویژه آنان که چون اثیر اخسیکتی میل به دشوارگویی نیز داشتهاند از چنین لغات و اصطلاحاتی آکنده است و گاه خواننده و محقّق ناگزیر میشوند برای هر بیت یک یا چند بار به لغتنامهها و فرهنگهای مختلف رجوع کنند که این کار را بسیار دشوار و ملالآور میکند و از همین جا ضرورت تدوین لغتنامهای جداگانه برای این دسته متون ضرورت مییابد؛ رجوع به لغتنامهی اختصاصی هر متن که معانی لغات را از منابع گوناگون گرد آورده، به مراتب آسانتر از رجوع مکرّر به فرهنگهای مختلف است.
فواید تدوین لغتنامهی اختصاصی برای متون کهن را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
-آشنا شدن خواننده با واژگان و ترکیبات و اصطلاحاتی که گوینده یا نویسنده با آنها مانوس بوده و آنها را در آثار خود به کار برده است
-فهم بهتر معانی مندرج در کتاب به یاری فرهنگ خاص آن کتاب
-مطالعه در تاثیرگذاری شاعران و نویسندگان در دوره های گوناگون
- صرفه جویی در وقت و عمر پژوهندگان و خوانندگان یک اثر با یاری گرفتن از فرهنگ نوشته شده برای آن
در سالهای اخیر از سوی پژوهشگران عرصهی فرهنگ و ادبیات توجّه ویژهای به فرهنگنویسی برای متون کهن شده است و آثار متعدّدی در این زمینه تدوین شده است که از جملهی آنها میتوان به فرهنگ شاهنامه از مصطفی شهابی، واژهنامهی غزلهای حافظ از حسین خدیو جم، واژگان و تعبیرات و اصطلاحات دیوان خاقانی نوشتهی ضیاءالدین سجّادی، فرهنگ نوادر و لغات و تعبیرات عطار نیشابوری از رضا اشرفزاده و فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی از سید صادق گوهرین اشاره کرد.
بدین ترتیب رسالهی حاضر نیز با توجّه به مقام شعری اثیر اخسیکتی در میان شاعران قرن ششم و نبود فرهنگی جامع برای دیوان این شاعر، همّ خود را صرف تدوین لغتنامهای برای دیوان او کرده و به دلیل حجم بالای لغات دشوار این متن، کار را به حروف الف تا سین محدود نموده است.
فصل اول
1-1-شرح و بیان مساله ی پژوهش
اثیر اخسیکتی شاعری پرآوازه در اواخر قرن ششم بوده و سخنشناسان او را با انوری و خاقانی مقایسه کردهاند و از قصیدهسرایان تراز اوّل به شمار آوردهاند. به رغم این که از او دیوانی پر حجم پر از ظرایف زبانی و واژگان و اصطلاحات دشوار علمی به جا مانده است، به اندازهی دیگر قصیدهسرایان این قرن شناخته شده نیست و از این رو کار چندانی بر روی دیوان او انجام نگرفته و یک تصحیح بیشتر از آن به چاپ نرسیده است که آن نیز خود به کاستیهای متعدّدی دچار است. به این ترتیب به نظر میرسد که تدوین فرهنگی برای دیوان این شاعر گامی باشد هم برای شناساندن بیشتر اثیر به دانشجویان و محقّقان ادبیات و هم برای تسهیل تحقیق بر روی این متن پرمایه.
1-2-مروری بر پژوهشهای گذشته
همانطور که گفتیم، اثیر اخسیکتی در مقایسه باشاعران همعصرش کمتر شناخته شده و کار چندانی پیرامون او و دیوانش صورت نگرفته است و دربارهی لغات و اصطلاحات دیوان اثیر تا کنون کاری انجام نشده است. از میان اندک پژوهشهای صورت گرفته بر روی دیوان او میتوان به سه مقالهی زیر اشاره کرد:
«اثیر اخسیکتی». سید علی میرافضلی، دانشنامهی زبان و ادب فارسی ، ۱۳۸۴
نگرشی نو بر دیوان اثیرالدین اخسیکتی، احمدرضا یلمهها، آینهی میراث، 1388
تصحیح چند بیت از دیوان اثیر اخسیکتی، احمدرضا یلمهها، فصلنامهی پژوهشهای ادبی، 1388
1-3-اهداف تحقیق
زبان اثیرالدین اخسیکتی در شعر زبانی دشوار و مشحون از لغات و اصطلاحات علمی و فنّی و نیز واژههای عربی است که درک معنای شعر او را دشوار ساخته است. او در علوم مختلف عصر خود از جمله ریاضی، حکمت، پزشکی، اخترشناسی، هیئت، منطق، فقه، اصول و کلام ورود داشته و برای عرض اندام در عرصهی پیچیدهگویی، از هر یک معانی و لغاتی را در شعر خود آورده است که این امر کار محقّق ادبی را برای بررسی دیوان او با موانع بسیار روبهرو میسازد و میتواند موجب ناشناخته ماندن شاعر گردد. با توجّه به پرکاری اثیر و تعاملات او با شاعران شناخته شدهای چون خاقانی، نظامی گنجوی، رشید وطواط، مجیر بیلقانی و ظهیر فاریابی و تأثیرگذاری وی در قصیدهسرایی اواخر قرن ششم هجری، ناشناخته ماندن قدر او و اثرش مایهی نقص دانش ادبی و ایجاد اخلال در فهم درست تاریخ ادبیات خواهد شد. از این رو در تحقیق حاضر بر آن شدیم که به منظور تسهیل تحقیق دربارهی اشعار این شاعر و ایفای نقشی هرچند کوچک در راه حفظ میراث ادبی زبان فارسی، لغات و اصطلاحات دشوار شعر او را استخراج کنیم و با جمعآوری معانی آنها از لغتنامههای مختلف، فرهنگی تخصصی برای این اثر تدوین نماییم.
1-4-فرضیهها
با توجّه به کهنگی زبان در دیوان اثیرالدین، لغات و اصطلاحات بسیاری در آن وجود دارد که فارسی زبانان امروزی از معنای آن بیخبرند.
استفادهی زیاد اخسیکتی از اصطلاحات و لغات علمی واژگان دیوان او را دیریابتر کرده است.
اخسیکتی با میل به پیچیدهگویی از لغات عربی بسیاری که در زبان فارسی چندان رایج نیستند، استفاده کرده است
اخسیکتی از شاعران تأثیرگذار قرن ششم است و نگارش آثار پژوهشی دربارهی او ضرورت دارد.
1-5-روش تحقیق
روش تحقیق در این رساله، روش کتابخانهای است و برای تدوین آن، نخست دیوان اثیرالدین اخسیکتی به دقّت مطالعه و از لغات و اصطلاحات دشوار آن فیشبرداری شده است و پس از تنظیم الفبایی این لغات، برای استخراج معنای آنها به فرهنگهای مختلف، از جمله لغتنامهی دهخدا مراجعه شده و آن معانی که با معنای بیت همخوانی داشته است، انتخاب و ثبت شده است.
تنها چاپی که از دیوان این شاعر صورت پذیرفته، نسخهای به تصحیح رکنالدین همایونفرخ است که کتابفروشی رودکی در سال 1337 آن را منتشر کرده است؛ ناگزیر همین نسخه اساس کار ما قرار گرفت هر چند که این تصحیح به دلایل فراوان از جمله متأخّر بودن نسخهی اساس مصحّح و دسترسی نداشتن او به نسخ متقدّم تحریفات و تصحیفات زیادی دارد و بسیاری از بیتها با اغلاط، افتادگیها و ابهام و تعقید فراوان ضبط گردیده است. این امر در کار ما نیز موجب مسایلی شد و گهگاه در ابیات موجود در تحقیق حاضر قابل تشخیص است و در مواردی معنای کلمهای که در بیت آمده و ما توضیح دادهایم با کلیت بیت نمیخواند، برای رفع این نقیصه کوشیدیم تا حد امکان بیت را تصحیح کنیم در این موارد صورت تصحیح شدهی بیت در پانویس صفحه آمده است.
نشانی ابیات در پایان هر بیت آمده که عدد سمت راست شمارهی صفحه و عدد سمت چپ شمارهی بیت است.
فصل دوم
زندگی و احوال اثیرالدین اخسیکتی
شرح زندگی اخسیکتی
ابوالفضل محمدبن ابی طاهر از شعرای پارسی گوی اواخر قرن ششم و از مشاهیر شعر وادب فارسی است .وی در اشعارش خود را اثیر و گاه اثیراخسیکتی نامیده است (فروزانفر، 1350: 532)
نسبت او به اخسیکت از شهرهای فرغانه، واقع در ماورالنهر است. اثیر سخنوری را در زادگاهش آغاز کرد. با حملهی ترکان غز و زوال دولت سنجری و پریشانی خراسان که خود از آن با عنوان «وحشت خراسان» یاد میکند (همایونفرّخ، 1337: 122) ، نواحی شرقی ایران را ترک گفت و به نواحی غرب و شمال غرب ایران روی آورد. نخست در همدان به دربار غیاث الدین محمد بن ملکشاه سلجوقی (۵۵۵ ق) پیوست و سالهای متمادی او و جمعی از وزیران و امیران دربارش را مدح گفت. در لشکر غیاث الدین محمد، با علاءالدین عربشاه (۵۸۴ ق) حاکم کُهستان آشنا شد. عربشاه شعر اثیر را پسندید و او را نواخت. اثیر مدت زیادی از عمر خود را به تفاریق در همدان و کُهستان در دستگاه عربشاه بود.
اثیر اخسیکتی پس از مرگ غیاث الدین محمد، قصایدی در مدح جانشین او رکنالدین ارسلان بن طغرل سلجوقی (۵۷۱ ق) و سپس طغرل بن ارسلان (۵۹۰ ق) پرداخت. از دیگر ممدوحان شاعر، نام اتابکان آذربایجان شامل شمسالدین ایلدگز (۵۷۱ ق) و پسرانش محمّد جهانپهلوان (۵۸۱ ق) و قزل ارسلان (۵۸۵ ق) در قصایدش مکرر دیده میشود.
اخسیکتی با شاعران بزرگ همعصر خود همچون خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، رشید وطواط، مجیربیلقانی و ظهیر فاریابی مراودات و معارضاتی داشته است. اثیر بعضی از قصاید خاقانی را جواب گفته و پایهی خود را بالاتر شمرده است. همچنین حکایتی در مورد ملاقات این دو شاعر در دست است که کمابیش بوی افسانه دارد.(سفینهی تبریز،722: 265 ) نویسندگان معاصر اثیر، به رقابت میان او و مجیر بیلقانی اشاره کردهاند. (راوندی، 1921: 327) اثیر در یکی از اشعارش مجیر را دزد شعر خود خوانده است:
از برای خدای خواجه مجیر کاروانهای شعر من چه زنی؟ (اثیر، 1337: 21)
رقابتهای شعری اثیر اخسیکتی و مجیر بیلقانی گاه باعث کدورت ممدوحین ایشان، قزل ارسلان و محمد جهان پهلوان، که برادر بودند، نیز میشد (دیوان اثیر:21 ).
اثیر سالهای پایانی زندگانی را در شهر خلخال بسر برد و در سال ۶۰۹ ق در همین شهر درگذشت (دولتشاه، 1337: 135). تاریخ مرگ اثیر را سالهای ۵۶۳ ق و ۵۷۷ ق هم ذکر کردهاند که با توجه به اینکه تاریخ سرایش بعضی از اشعار او بعد از این سالهاست، اعتباری ندارد(فروزانفر، 1350: 539).
جایگاه شعری اخسیکتی
اثیرالدین در بیشتر قالبهای شعر فارسی، طبع آزمایی و هنرنمایی کرده، اما هنر اصلی او بیشتر در قصیده سرایی است و سخن سنجان، وی را از قصیده سرایان تراز اول به شمار آوردهاند. وی با برخی از شاعران معاصر خویش، مناظراتی داشته و میان او و خاقانی و مجیر بیلقانی کار به تعریض و هجو نیز کشیده است (صفا، 1373: 2/ 709)
اثیر در آوردن ردیفهای شعری دشوار، ترکیبهای تازه، آفریدن مضامین نو و به کارگیری صنایع ادبی و بهره گیری از دانشهای فراوان خود، مهارت نشان داده است؛ لیکن پایبندی وی به آوردن مضامین دشوار و بهرهگیری از اصطلاحات علمی و فلسفی،موجب دیریابی معانی برخی از ابیات او شده و از جذابیت و ملاحت آنها کاسته است. (فروزانفر، 1350: 533). از سوی دیگر، ورزیدگی شاعر در علوم مختلف عصر، از جمله ریاضی، حکمت، پزشکی ، اخترشناسی، هیئت، منطق، فقه ، اصول و کلام و آوردن معانی و اصطلاحات آن علوم، باعث پیچیدگی سخنش شده است. ظاهراً قصد شاعر از سرودن این نوع شعرها، هماوردی با خاقانی و عرض اندام در عرصه پیچیدهگویی بوده است.
برخی در مقام داوری، شعر او را برتر از انوری و خاقانی دانسته اند (دولتشاه، 1336: 96 و همایونفرخ، 1337: 75). ولی به گفتهی دولتشاه: «انصاف آن است که هر یکی از این سه فاضل را شیوهای است که دیگری را نیست: اثیر سخن را دانشمندانه میگوید و انوری سخن را نیکتر رعایت میکند و خاقانی از لحاظ طمطراق لفظ بر همه تفضیل دارد.» (همان :96).