پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد برق گرایش الکترونیک
چکیده
اندازهگیری و کنترل دقیق دما در سیستمهای صنعتی و پژوهشی از اهمیت ویژهای برخوردار است و کارکرد صحیح برخی ابزارهای صنعتی و آزمایشگاهی فقط در محدوده مکانی مشخص با تعداد کانال کم (حداکثر 8 کانال) امکان پذیر میباشد. بنابراین تصمیم به ساخت سامانه اندازهگیری دمای 64 کاناله با اهداف اندازهگیری با دقت حداکثر 0.25 درجه سانتیگراد، پراکندگی در فضایی به وسعت حداکثر 900 متر (بسته به نوع کابل متغیر است)، اندازهگیری 64 کانال در حداکثر زمان 1 ثانیه، نمایش دقیق دما در رایانه و امکان بارگذاری دادهها را گرفتیم.
این سامانه از میکروکنترلر قدرتمند ARM7 برای انجام محاسبات لازم و ارتباط بین دو شبکه قدرتمند و معروف TCP/IP و RS485 استفاده کرده و برای اندازهگیری دما و بستهبندی آن از میکروکنترلر AVR استفاده میکند. هر میکروکنترلر AVR در بردهای جانبی، دمای 4 ترموکوپل را اندازه میگیرد و آنها را در قالب خاصی بسته بندی کرده و به صورت همزمان به برنامه رایانهای ارسال میکند، همچنین یک نرمافزار کامپیوتری قدرتمند برای این سامانه نوشته شده است که کارهای نمایش، ذخیرهسازی، بارگذاری و پردازشهای مختلف را انجام میدهد. برای ارزیابی دقت و عملکرد، سامانه را در مدت زمانهای طولانی (2 تا 3 روز) روی تست قرار دادیم که نتایج مطلوبی حاصل شد. این سامانه دارای دقت و رنج دمایی مناسبی است، بنابراین میتوان از آن در ساختمانهای صنعتی، گلخانهها، مراکز پروش طیور و کارهای پژوهشی استفاده کرد.
این سامانه در حال حاضر برای اندازهگیری دمای ترموکوپل نوع K طراحی شده است، اما میتوان با کمی تغییر در بردهای جانبی، مقدار هر نوع سنسوری را خواند (دادههای آن را به دیجیتال تبدیل کرد) و آنها را در بستهبندی خاصی که برای دادهها در نظر گرفته شده به برنامه تحت رایانه ارسال کرد. همچنین میتوان در این سامانه با تغییرات جزئی در بردهای جانبی و برنامه کامپیوتری آن را به یک سامانه کنترلی نیز تبدیل کرد.
کلمات کلیدی
ذخیرهسازی دما (Temperature Dataloger)، نمایش دما (Displaying Temperature)، پردازش روی سیگنال دما (Processing on Temperature Signal)، اِترنت (Ethernet)، فیلتر دیجیتال (Digital Filter)
پیشگفتار
ابزارهای اندازهگیری و ثبت کمیتهای فیزیکی، در صنعت آزمایشگاه و استفادههای عمومی کاربرد بسیاری دارند. امروزه پیشرفت فناوری و استفاده از قطعات الکترونیکی، علاوه بر سهولت در استفاده از ابزارها، دقت بسیار بالا و صرفۀ اقتصادی بیشتری را نیز با خود به همراه داشتهاند.
همانطور که از موضوع این پروژۀ مقطع کارشناسی ارشد پیداست، سامانهای برای اندازهگیری دما با روش خاص طراحی و ساخته شده است. برای اندازهگیری این کمیت فیزیکی، روشهای بسیار متنوعی وجود دارند و ما روش اندازهگیری توسط ترموکوپل را انتخاب نمودهایم، روشی که در صنعت به شکل گستردهای استفاده میشود. این پروژه شامل دو بخش سختافزاری و نرمافزاری میباشد که در بخش سختافزاری سعی بر آن بوده تا از تراشههای رایج در بازار استفاده گردد و برای ارتباط بخشهای مختلف سخت افزار با یکدیگر، از روشهای استاندارد ارتباطی میان تراشههای الکترونیکی استفاده شده است. برای تحلیل، نمایش، ثبت اطلاعات، بارگذاری و همچنین کنترل عملکرد بخش سختافزار، نرمافزار پیچیدهای در محیط LabVIEW طراحی شده است.
از آنجایی که بدون شک این سامانه اشکالات و کمبودهای خود را دارا است، از تمام شما اساتید، علاقمندان و دانشجویان درخواست میشود تا با انتقادات و پیشنهادات خود در مورد عیوب و کمبودهای احتمالی نرمافزاری و سختافزاری، بنده را در بهبود نسخههای بعدی این سامانه یاری فرمائید.
مفهوم دما
از نظر فیزیکی، گرما مقداری از انرژی ذاتی یک جسم است که در اثر حرکت تصادفی مولکولها و اتمهای آن به وجود میآید. برای مثال همان گونه که افزایش سرعت توپ تنیس باعث افزایش انرژی آن میشود، انرژی درونی یک جسم نیز با افزایش دما افزایش مییابد. دما پارامتری است که با پارامترهای دیگر مانند جرم و نظایر آن، میزان انرژی یک جسم را بیان میکند.
استاندارد اولیه دما، کلوین میباشد. در صفر درجه کلوین کلیه مولکولهای یک ماده در استراحت کامل هستند. آنها در این حالت دیگر هیچ انرژی گرمایی از خود نداشته و این بدان معنی است که در این حالت دمای منفیتری نخواهیم داشت زیرا سطح انرژی مولکولها از این پایینتر نخواهد رفت.
1-2- تاریخچه اندازهگیری دما[2]
در سال 1592 میلادی تعریف صحیحی از دما وجود نداشت. دانشمندی ایتالیایی به نام گالیله دست به سلسله آزمایشاتی زده و توانست دستگاه دماسنجی متشکل از یک حباب، یک تیوب شیشهای متصل به آن و یک ظرف پر از آب که تیوب در آن قرار میگرفت را بسازد (شکل 1-1). به گونهای که درون حباب شیشهای پر از هوا بوده و در اثر گرم شدن هوای محبوس درون این حباب، فشاری به ستون آب درون تیوب وارد آمده و آب را به طرف پایین حرکت میداد.
شکل 1-1: دماسنج گالیله
جابجایی سطح آب درون تیوب شیشهای متناسب با دما بوده و به این ترتیب گالیله میتوانست دما را اندازهگیری کند. اما یک اشکال بزرگ در کار این نوع دماسنج جلوه مینمود و آن اینکه بالا یا پایین آمدن سطح مایع تنها به علت حرارت یا برودت هوا صورت نمیگرفت. بلکه عوامل دیگری مانند تغییرات فشار جوی نیز در این کار سهیم بودند که دقیق نبودن دماسنج گالیله را آشکار میساخت.
در سال ۱۶۳۱ ری، تغییراتی را در دمانِگار گالیله پیشنهاد کرد. پیشنهاد وی همان بطری وارونه گالیله بود که در آن فقط سرد و گرم شدن از روی انقباض و انبساط آب ثبت میشد.
در سال ۱۶۳۵ دوک فردینالند توسکانی، که به علوم علاقهمند بود دماسنجی ساخت که در آن از الکل (که در دمایی خیلی پایینتر از دمای آب یخ میبندد) استفاده کرد و سر لوله را چنان محکم بست که الکل نتواند تبخیر شود. سرانجام در سال ۱۶۴۰ دانشمندان آکادمی لینچی در ایتالیا نمونهای از دماسنجهای جدیدی را ساختند که در آن جیوه به کار برده و هوا را دست کم تا حدودی از قسمت بالای لوله بسته خارج کرده بودند. توجه به این نکته جالب است که در حدود نیم قرن طول کشید تا دماسنج کاملاً تکامل یافت.
به دنبال کشف دماسنج گابریل دانیل فارنهایت دانشمند هلندی در قرن هفدهم نوعی دماسنج گازی و الکلی ساخت که با دقت اندازهگیری بیشتری میتواند دمای هوا را اندازهگیری کند. او به سال ۱۷۱۴ میلادی دماسنج جیوهای را طراحی و با ضریب دقت بالایی با شیوهای خاص درجهبندی نمود. فارنهایت نتایج تحقیقات خود را در سال ۱۷۲۴ میلادی منتشر ساخت. او همچنین یک مقیاس خاص را برای گرما تعریف کرد که بعدها و حتی تا به امروز به نام او ماندگار شد. او برای تعیین درجه صفر، مبنای خود از سرمای زمستان سال 1709 میلادی الهام گرفت و ترکیبی از یخ، آمونیوم کلراید جامد و آب را به کار برد. با انتخاب این صفر، او امیدوار بود که دیگر دماهای منفیتری نخواهد داشت.
در سال 1742 میلادی سلسیوس سوئدی اعلام کرد که به جای مقیاس حرارتی فارنهایت مقیاس سادهتر و کاربردیتری کشف کرده است. او دو نقطه خاص که در هر جای دنیا قابل تولید بودند را مرجع کار خود قرار داد. یکی نقطه ذوب یخ صفر درجه سانتیگراد و یکی نقطه جوش آب 100 درجه سانتیگراد بود. او فاصله بین آنها را به صد قسمت مساوی تقسیم کرد و این امر باعث شد که هر ترمومتری به سادگی در این دو نقطه (0 و 100 درجه سانتیگراد) قابل تنظیم وکالیبره شدن باشد.
1-3- واحدهای اندازهگیری دما
درجه سلسیوس (Celsius): مقیاس علمی متداولی است که در آن صفر درجه، نقطۀ انجماد آب و صد درجه نقطه جوش آب در فشار یک اتمسفر است.
درجۀ فارنهایت (Fahrenheit): منشأ این مقیاس دقیقاً روشن نیست ولی گزارش شده است که صفر فارنهایت از قرار دادن حباب دماسنج در مخلوطی از یخ و کلرو آمونیوم حاصل شده است و بالاترین نقطۀ این مقیاس دمای شروع جوشش جیوه است؛ بین این دو دما به ۶۰۰ درجه تقسیم شده است که نقطۀ انجماد آب ۳۲ درجه و نقطۀ جوش آب ۲۱۲ درجۀ فارنهایت میباشد.
درجه کلوین (kelvin): در سیستم SI دمای مطلق را برحسب درجۀ کلوین اندازهگیری میکنند. در حقیقت صفر مطلق در مقیاس کلوین ۲۷۳- درجه سلسیوس است که توسط مخترع آن لرد کلوین در نظر گرفته شده، این دما پایینترین دمای ممکن است و در این دما انرژی جنبشی مولکولها به صفر میرسد.
از روابط زیر میتوان برای تبدیل واحدهای دما استفاده کرد:
(°C + ۲۷۳) = °K. (1-1)
(°C × ۱.۸)+ ۳۲ = °F. (1-2)
1-4- انواع روشهای اندازهگیری دما
دو روش عمده برای اندازهگیری درجه حرارت وجود دارد:
1-4-1- اندازهگیری دما با استفاده از مبدلهای غیرالکتریکی
1-4-1-1- ترمومترها (حرارت سنجهای محتوی سیال)
1-4-1-1-1- حرارت سنجهای محتوای مایعات: اساس کار این نو ع حرارت سنجها رابطۀ بین دما و حجم مایع میباشد.
VT = V0 (1+ αT + βT2 +…). (1-3)
مایع مورد استفاده در این نوع دستگاهها عموماً الکل، هیدروکربنها و جیوه میباشد. از آنجا که درجهبندی از طریق رویت قرائت میشود، برای قرائت و حتی محدوده مقدار بالای قرائت محدودیتهایی وجود دارد، زیرا در درجات بالاتر از نقطۀ جوش مایع بخار تولید شده، فشار متناسب با خود ایجاد میکند که موجب اشتباه در قرائت میگردد (شکل 1-2).
شکل 1-2: حرارت سنج محتوی مایعات
1-4-1-1-2- حرارت سنجهای محتوی گاز: برای گازها در حجم ثابت و درجه حرارت متفاوت، رابطه بین دما و فشار تقریباً به صورت زیر میباشد.
. (1-4)
در حرارت سنجهای محتوی گاز (شکل 1-3) میتوان با دقت کافی، از این رابطه استفاده نمود. در حرارت سنجهای محتوی گاز عموماً از ازت و هلیوم استفاده میگردد.
شکل 1-3: حرارت سنج محتوی گاز
1-4-1-1-3- حرارت سنجهای محتوی بخار: فشار بخار یک مایع، تابعی از درجه حرارت آن میباشد؛ از این خاصیت در حرارت سنجهای صنعتی (شکل 1-4) استفاده میگردد. سرعت زیاد پاسخ، قیمت کم، سادگی تعمیرات از مزایای این وسیله میباشد.
مایعات مورد استفاده در این نوع حرارت سنج ها الکل، اتر، متیل کلراید، سولفور و تولوئن میباشد.
شکل 1-4: حرارت سنج محتوی بخار
1-4-1-2- حرارت سنجهای بیمتال
در مواردی که نیاز به قرائت دما بطور مرتب نمیباشد و کنترل دما صرفاً جهت اطمینان از عملکرد سیستم به کار میرود، حرارتهای بیمتال (شکل 1-5) مورد استفاده میگیرد. اختلاف انبساط دو فلز تشکیل دهنده این دستگاه در اثر حرارت معیار عملکرد دستگاه میباشد. از آنجا که ضریب انبساط فلزات تشکیل دهنده عنصر حساس بیمتال کاملاً خطی نیست، درجهبندی این نوع حرارت سنجها نیز خطی نمیباشد.
شکل 1-5: حرارت سنج بیمتال
1-4-1-3- پیرومترها
در میان وسایل اندازهگیری درجۀ حرارت، پیرومترهای تشعشعی و نوری بزرگترین محدوده اندازهگیری را دارند و برخلاف سایر وسایل نیازی به اتصال فیزیکی با جسم مورد اندازهگیری را ندارند. اساس کار این نوع وسیله به صورت زیر است:
در پیرومترهای نوری (شکل 1-6) مقایسۀ دو رنگ، یکی متعلق به جسم گداخته شده و دیگری متعلق به مقاومت الکتریکی یا فیلامان پیرومتر مبنای تعیین درجۀ حرارت جسم گداخته شده میباشد. با منطبق کردن چشمی از داخل تلسکوپ پیرومتر بر روی جسم گداخته شده و تغییر شدت جریان فیلامان توسط پتانسیومتر به ترتیبی که باعث محو و عدم تشخیص آن در زمینۀ جسم گداخته گردد، درجۀ حرارت مجهول جسم گداخته شده برابر درجه حرارت معلوم فیلامان خواهد بود.
شکل 1-6: پیرومتر نوری
در پیرومتر تشعشعی (شکل 1-7) انرژی ساطع شده از جسم گرم را توسط یک لنز و یا یک مجموعه آینه بر روی عنصر حسگر دما متمرکز میکنند. این عنصر میتواند مقاومت حساس یا ترموکوپل باشد. در نتیجه برخلاف پیرومتر نوری که باید به صورت دستی تنظیم یا قرائت گردد، پیرومتر تشعشعی قابل استفاده به صورت اتوماتیک میباشد.
شکل 1-7: پیرومتر تشعشعی
1-4-2- اندازهگیری دما با استفاده از مبدلهای الکتریکی
1-4-2-1- ترمیستور
ترمیستور نوعی مقاومت حساس به دما است که به وسیلۀ تغییرات دمایی، مقاومتش تغییر می کند. در واقع با اندازهگیری مقاومت یک ترمیستور (شکل 1-8)، می توان دمای آن را تعیین نمود؛ به همین دلیل این ابزار به عنوان سنسور دما مورد استفاده قرار میگیرد. ترمیستورها معمولاً از مواد نیمه رسانا تشکیل شدهاند، از این رو در دماهای بالا، زودتر خراب شده و عمر کوتاهتری دارند. مقاومت اغلب آنها با افزایش دما افزایش مییابد. تغییر مقاومت ترمیستور توسط مدار پل وتستون اندازهگیری میگردد.
شکل 1-8: ترمیستور
1-4-2-2- ترموکوپل
ترموکوپلها از جمله ابزارهای پرکاربرد برای اندازهگیری دما به شمار میروند. این ابزار، متشکل از دو رشته سیم فلزی با جنسهای متفاوت است (شکل 1-9). این دو فلز غیر همجنس، از یک یا چند نقطه به یکدیگر متصل هستند، اعمال حرارت به نقطۀ اتصالی که در آن اندازهگیری صورت میگیرد؛ باعث به وجود آمدن اختلاف پتانسیل الکتریکی ضعیفی میشود که به سختی میتوان به دقت اندازه گیری دمای کمتر از رسید.
شکل 1-9: انواع ترموکوپلها
ترموکوپل بایستی به جسمی که میخواهیم دمای آن را اندازه بگیریم، کاملاً متصل شود. فلزات ترموکوپلی بطور کلی نسبت به قیمتی که دارند به دو گروه جداگانه تقسیم میشوند. این دو گروه ترموکوپل به ترموکوپلهای فلز پایه و ترموکوپلهای فلزات قیمتی معروفند.
امتیاز عمده ترموکوپلها محدوده وسیع اندازهگیری آنهاست که بطور اسمی از ۱۸۰- تا ۱۸۰۰+ درجه سانتیگراد را در برمیگیرد. دیگر امتیاز ترموکوپلها، عملکرد خطی آنها در محدوده اندازهگیری است.
ترموکوپلها اغلب برای مکانهایی که قرار است رنج دمای بالا (تا ) را اندازه بگیرند استفاده میشوند و برای رنج دمایی پایین و یا دقت بالا (برای مثال رنج دمایی بین 0 تا با دقت ) از ترمیستورها و RTD ها استفاده میشود.
1-4-2-2-1- اثر ترموالکتریک[6]
اولین بار ترموکوپل در سال 1821 میلادی توسط سیبک (Seebeck) ساخته شد، بطوری که او دریافت، در اثر تماس دو فلز غیر همجنس و حرارت دادن محل تماس، یک جریان الکتریکی کوچک ایجاد میشود (شکل 1-10).
ولتاژ ایجاد شده به جنس دو فلز و میزان حرارت در نقطه تماس بستگی دارد؛ هر یک از این دو فلز هادی با توجه به مولکولها و الکترونهای آزادشان در ایجاد این ولتاژ مؤثرند، زمانی که هادی در اثر حرارت گرم میشود الکترونهای آن در اثر افزایش انرژی به حرکت و جنبش در میآید.
چنانچه در اثر افزایش حرارت یک سر هادی گرم شود این گرما به الکترونهای آزاد منتقل شده و سرعت گردشی آنها بیشتر میشود و در نهایت الکترونها از آن سر هادی که گرم شده است دور میشوند و به سمت دیگر هادی که سرد است منتقل میشوند. به عبارتی آن سر از هادی که در معرض حرارت قرار گرفته مثبت و سر دیگر که خنک است و الکترونها در آن تجمع کردهاند قطب منفی میباشد (شکل 1-11).
شکل 1-11: انتقال حرارت در یک هادی
این مسئله علت انتقال گرما در یک فلز میباشد؛ در اثر حرکت الکترونهای درون فلز نیز انرژی گرمایی در طول فلز منتقل میشود.
حال اگر یک فلز دیگر از همان جنس، در محل اتصال به فلز اولیه متصل شود در این فلز جدید نیز یک اختلاف پتانسیل ایجاد میشود ولی اختلاف پتانسیل ایجاد شده در هر دو فلز یکسان است. اگر ولتاژ انتهای آنها را اندازه بگیریم عملاً اختلاف پتانسیل صفر را مشاهده خواهیم کرد.
اگر یک فلز غیر همجنس با فلز اولیه را به آن متصل کنیم، اختلاف پتانسیل ایجاد شده در دو سر آزاد فلزها دیگر صفر نبوده و این اختلاف توسط یک دستگاه اندازهگیری قابل مشاهده خواهدبود (شکل 1-12).
شکل 1-12: اتصال دو فلز غیر همجنس
1-4-2-2-2- روشهای استفاده و اندازهگیری دما[7]
همانطور که گفته شد، دو رشته سیم تشکیل دهندۀ ترموکوپل، در یک یا چند نقطه میتوانند به هم متصل شوند. در شکل 1-13 شمای سادهای از یک ترموکوپل را مشاهده میکنید که در آن دو فلز با جنسهای متفاوت، در یک نقطه به یکدیگر متصل شدهاند. به این نقطه که در معرض حرارت قرار میگیرد، اصطلاحاً اتصال گرم یا Hot junction گفته میشود. دو سر دیگر سیمهای ترموکوپل به وسیلۀ اندازهگیری الکتریکی، همانند تراشههای ویژه (MAX6675)، ترمیستور، ولت متر و... متصل شده است؛ این نقطۀ نیز اتصال سرد (Reference junction یا Cold junction) نامیده میشود.
شکل 1-13: اتصال سرد و گرم در ترموکوپل
ولتاژی که بین دو رشته سیم فلزی به وجود میآید، به دمای نقطۀ اتصال سرد و اتصال گرم و جنس دو فلز بستگی دارد. از آنجایی که ترموکوپل یک ابزار اندازهگیری تفاضلی (Differential measurement) است، لازم است که دمای نقطۀ اتصال گرم نسبت به یک دمای مرجع سنجیده شود. این دمای مرجع همان دمای نقطه اتصال سرد است که باید با دقت بسیار خوبی بدست آید. اصطلاحاً به، بدست آوردن دمای نقطۀ مرجع، جبران سازی نقطۀ سرد (Cold-Junction Compensation) اطلاق میشود.
همچنین برای اندازهگیری دمای یک ترموکوپل نمیتوان به صورت مستقیم سیمهای مولتیمتر را به ترموکوپل وصل کرد زیرا در محل اتصال دو سیم ترموکوپل و مولتیمتر یک حالت ترموالکتریک دیگری به وجود میآید که باعث اندازهگیری اشتباه میشود، برای مثال در شکل 1-14 ترموکوپل نوع T را مشاهده میکنید که به یک ولت متر متصل است و در نقاط اتصال J2 و J3 دو ولتاژ V2 و V3 به وجود آمده است.
شکل 1-14: مدار معادل اتصال مولتیمتر به ترموکوپل
چون در نقطه J3 هر دو فلز یکسان هستند طبق رابطه Seebeck ولتاژ V3=0 میشود. در نتیجه ولت متر ولتاژ V1-V2 را میخواند یا به عبارت دیگر به جای اندازهگیری دمای J1 تفاضل دمای J1 و J2 را محاسبه میکند. در نتیجه، تا وقتی که دمای J2 را نداشته باشیم دمای J1 را نمیتوانیم محاسبه کنیم.
شکل 1-15: مخلوط آب و یخ برای بدست آوردن ولتاژ V2
یک راه برای از بین بردن ولتاژ ایجاد شده در J2 این است که آن را مانند شکل 1-15 در مخلوط آب و یخ (نقطه اتصال سرد) قرار دهیم یا به عبارت دیگر، دمای نقطه J2 را به صفر درجه سانتیگراد برسانیم در این حالت طبق روابط زیر میتوان گفت، ولتاژ اندازهگیری شده برابر V1 است که در آن α ضریب Seebeck و مقدار آن در محدوده خطی تقریباً ثابت میباشد.
(1-5)
(1-6)
در رابطه بالا در واقع مقدار V2 صفر نمیشود بلکه به یک مقدار ثابتی میرسد که با آن میتوان دمای J1 را اندازه گرفت.
در ابتدا، برای اینکه دمای اتصال سرد، مقداری ثابت و معلوم باشد و نیازی به اندازهگیری آن به وجود نیاید، مانند شکل 1-16 از مخلوط آب و یخ استفاده میشد. به این ترتیب در این نقطه، دمای ثابت صفر درجه در اختیار بود. اما در واقع چنین روشی از نظر عملی دشوار بود. چرا که لزوماً همیشه نمیتوان در کنار سیستم اندازهگیری خود از مخلوط آب و یخ استفاده نمود.
شکل 1-16: مخلوط آب و یخ به عنوان دمای مرجع
عموماً در استفاده از ترموکوپل، از اندازهگیری دمای اتصال سرد یا همان دمای مرجع استفاده میشود. ابزارهایی مانندRTD (Resistance Temperature Detector) ، دیودهای حساس به دما، و ترمیستور میتوانند این اندازهگیری را با دقت بالا انجام دهند (شکل 1-17).
در تراشۀ MAX6675 که در بخشهای بعدی بطور مفصل در مورد آن توضیح داده شده است، از یک حسگر دیودی برای بدست آوردن دمای محیط استفاده میشود.
شکل 1-17: اندازهگیری دمای اتصال سرد
اختلاف ولتاژ به وجود آمده میان دو فلز، به تفاوت دمای اتصال گرم و اتصال سرد وابسته است. توسط کارخانه سازندۀ ترموکوپل، جدول یا نموداری شامل اختلاف ولتاژها و اختلاف دماهای متناظر ارائه میشود (پیوست "الف" جدول ترموکوپل نوع K را نشان میدهد)، که با توجه به آن و با اندازهگیری دمای مرجع، دمای نقطۀ اتصال گرم بدست خواهد آمد.
1-4-2-2-3- ضریب سیبک[7]
شیب نمودار ولتاژ بر حسب دما، در یک نقطۀ بخصوص را خروجی ترموکوپل و همچنین ضریب Seebeck نیز میگویند که دارای واحد فیزیکی است.
بطور کلی، نمودار ولتاژ بر حسب دمای ترموکوپلها به دلیل خواص فیزیکی و شیمیایی خود، شکلی غیرخطی دارند. به عبارتی دیگر، ضریب Seebeck یا خروجی ترموکوپل نسبت به تغییرات دما ثابت نیست. این مسأله باعث میشود که رابطۀ دقیق و مستقیمی برای اندازهگیری دما بر حسب اختلاف ولتاژ خروجی وجود نداشته باشد. شکل 1-18 تغییرات این ضریب بر حسب دما را، در بعضی از انواع ترموکوپلها نشان میدهد.
ABSTRACT
The accurate and precise measurement of temperature in industrial and research systems is of prime importance. These systems are usually limited in their channel numbers (e.g. 8 channels) and measurement area size. The aim of this project is to design and implement a 64 channels remote temperature measurement system with precision of 0.25 degree centigrade, distributed in a length of 900 meters (Variable according to the cable specifications). The sampling time of the mentioned system is defined by the operator with minimum of 1 second for all the channels.
The hardware of the proposed system is composed of a microcontroller with ARM7 architecture as a gateway between RS485 data bus and Ethernet, plus combination of AVR microcontrollers and MAX6675 to measure and transmit the user selected temperatures.
The graphic user interface of the proposed system is written by labVIEW and is capable of adjusting the sampling time, selecting the channels; attributing a name to each channel, displaying of up to 10 channels, applying digital filters and recording data.
Though the proposed system is designed for thermocouples of type K, and in the range of zero to 1024 degrees centigrade, but with some slight modifications could be generalized to a data logger.
Key words
Temperature measurement, Remote measurement, labVIEW, Data logger, RS485, Ethernet, TCP/IP, Digital Filter, Median Filter