پایان نامه دوره کارشناسی ارشد در رشته علوم اقتصادی
دی ماه 1393
چکیده
جهانیشدن به معنای افزایش شتابان حجم مبادلات بینالمللی کالاها، خدمات و داراییهای مالی میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر جهانیشدن اقتصادی بر تورم در کشورهای منتخب خاورمیانه و شمال آفریقا است. از دیدگاه نظری در مورد تاثیر جهانیشدن اقتصادی بر تورم به چهار مجرای عمده اشاره شده است. مجرای اول، اثرگذاری فرایند جهانیشدن بر انگیزه مقامات پولی برای توسل به سیاستهای انبساطی میباشد. مجرای دوم، اثر گذاری جهانیشدن بر قیمتهای نسبی است که در تغییر قیمت نسبی کالاهای وارداتی انعکاس پیدا میکند. مجرای سوم تاثیر جهانیشدن بر شیب منحنی فیلیپس میباشد. مجرای چهارم اثر گذاری شکاف تولید کشورهای خارجی بر تورم داخلی از طریق جهانیشدن و تجارت است.
در پژوهش حاضر با استفاده از شاخص ترکیبی و نسبتا جدید جهانیشدن KOF با توجه به حداکثر دادههای موجود و روش اقتصاد سنجی دادههای تابلویی اثر جهانیشدن اقتصادی بر تورم در 14 کشور منتخب خاورمیانه و شمال آفریقا، در دوره زمانی 2000-2010 برآورد شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد که جهانیشدن اقتصادی نتوانسته است تاثیر منفی بر تورم در کشورهای مورد مطالعه داشته باشد.
فصل اول- مقدمه وکلیات تحقیق
(1-1 مقدمه
تحلیل تورم و پیشبینی روند تحولات آن همواره از مهمترین نگرانیها در جوامع مختلف و در میان دولتها و ملتها میباشد. تورم پدیده بسیار پیچیدهای است که سطح و علل آن از یک کشور به کشور دیگر و از یک دوره به دوره دیگر فرق میکند و درنتیجه علل و عوامل بسیار متنوع و متعدد بروز میکند. سیاستهای پولی و مالی، تجاری و بازرگانی خارجی، ارزی و حتی سیاستهای خارجی دولتها و ساختارهای اقتصادی- اجتماعی جوامع از مهمترین این عوامل هستند. از دهه 1990 به بعد پویایی تورم در سطح جهان دستخوش تغییر شده است. متوسط نرخ تورم در کشورهای صنعتی در طول این دهه نسبت به دهههای قبل کاهش قابل توجهی داشته است (طیب نیا و زندیه، 1388). برای بررسی این نوع اثرگذاری دلایل مختلفی توسط تحلیل گران مطرح شده است که از مهمترین آنها اثر پذیری تورم کشور از فرآیند جهانیشدن است. به خاطر اهمیت و تاثیر روز افزون جهانیشدن بر تورم و اهمیت شاخص تورم در کلیه کشورها در این تحقیق سعی میشود که به تاثیر جهانیشدن اقتصادی بر تورم در کشورهای منتخب خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخته شود.
1-2) بیان مسأله
تورم یکی از عوامل تاثیرگذار بر توزیع نابرابر درآمد و ثروت، بروز نااطمینانی در اقتصاد، کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی است. از اینرو، شناخت عوامل موثر بر تورم، زمینه مهمی برای رشد و توسعه پایدار فراهم میکند. در سالهای اخیر اقتصاددانان به آثار جهانیشدن بر جنبههای مختلف زندگی اقتصادی توجه زیادی کردهاند، از جمله آثاری که جهانیشدن بر اقتصاد کشورها میتواند داشته باشد تاثیر آن بر تورم است. کشورهای زیادی توانستهاند در فرایند جهانیشدن نرخ تورم خود را کاهش دهند. به عنوان مثال کشور لهستان که نرخ تورم 150 درصدی را در اواخر دهه 1990 داشته است، بعد از پیوستن به سازمان تجارت جهانی توانسته است نرخ تورم خود را تک رقمی نموده و آن را بهشدت کاهش دهد(سلمان پور88).
اقتصاد جهانی شامل بینالمللی شدن روزافزونی است که آثار آن را میتوان در افزایش بازرگانی بینالمللی، جهانیشدن تولید و جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی مشاهده کرد(فتاحی،1391).
جهانیشدن اقتصادی یک کشور تجارت جهانی را بهبود میبخشد، اقتصاد باز از طریق تاثیرگذاری بر بهبود فن آوری سریعتر از اقتصاد بسته رشد میکند( ساشیدا[1]، 2003 ). اقتصاددانان در خصوص ارتباط بین تورم و جهانیشدن عقیده دارند که جهانیشدن نقش عوامل خارجی را در فرایند تورم افزایش و نقش عوامل + داخلی را کاهش میدهد. جهانیشدن با ایجاد یک فضای رقابتی برای تولیدکنندگان، رشد بهرهوری و کاهش فشارهای دستمزد بخصوص برای کشورهای صنعتی میتواند قیمتهای داخلی را تحت تاثیر قرار دهد(سلمانپور، 1388). جهانیشدن به روشهای مختلف ممکن است بر تورم کشورها اثرگذار باشد. از یک طرف باز شدن اقتصادها میتواند بر نحوه عملکرد مقامات پولی کشورها تاثیرگذار باشد. از طرف دیگر ادغام اقتصادهای نوظهوری چون چین و هند و نفوذ تولید این کشورها به بازارهای جهانی، تولیدکنندگان کشورهای دیگر را در معرض رقابت قیمتی شدیدی قرار داده که میتواند مانع افزایش قیمت توسط آنها شود. همچنین، کاهش قیمت نسبی کالاها و خدمات وارداتی ممکن است به صورت مستقیم از شدت افزایش سطح عمومی قیمتها بکاهد(فتاحی، 1391). پژوهش پیشنهادی به بررسی تاثیر جهانیشدن اقتصادی بر تورم در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا میپردازد. نوآوری این پژوهش در این است که به بررسی تاثیر جهانیشدن اقتصادی بر تورم در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا[2] با استفاده از شاخص نسبتا جدید و ترکیبیKOF [3]پرداخته است.
1-3) حدود پژوهش
محدوده زمانی سالهای 2000 تا 2010 (با توجه به حداکثرداده های موجود) میباشد.
همچنین حدود مکانی پژوهش شامل کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا میباشد.
1-4) سؤالها و فرضیههای پژوهش
مهمترین سوال پژوهش حاضر عبارت است از:
آیا جهانیشدن اقتصادی بر تورم کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تاثیر منفی و معنادار دارد؟
و مهمترین فرضیه پژوهش حاضر عبارت است از:
جهانیشدن اقتصادی بر تورم کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تاثیر منفی و معنادار دارد.
(5-1اهداف پژوهش
مهمترین اهداف پژوهش حاضر عبارتنداز :
الف) آشنایی با مفهوم بعد اقتصادی جهانیشدن.
ب) بررسی روند جهانیشدن اقتصادی در کشورهای مورد نظر.
ج) آشنایی با روند تورم در کشورهای مورد نظر.
د) تاثیر جهانیشدن اقتصادی بر تورم در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا.
(6-1 روش انجام پژوهش
برای آزمون فرضیه از روش اقتصاد سنجی دادههای تابلویی استفاده میشود.
برای بررسی تاثیر متغیرهای جهانیشدن اقتصادی بر تورم از الگوی زیر استفاده میشود.
(1-1) Yi t = α + βXit + γZit + uit
Yi t: نرخ تورم
α: عرض از مبدا
Xit: بردار متغیرهای مستقل و توضیحی و کنترل مانند حجم پول، مخارج دولت، تولید واقعی و ... که وارد الگو میشود.
Zit: زیر مجموعهای از متغیرهای مورد نظر پژوهشگر که در اینجا بعد اقتصادی جهانیشدن است.
: uit جز اخلال
i,t به ترتیب نشان دهنده زمان و کشور دادههای آماری میباشند.
7-1) سازماندهی پژوهش
پژوهش پیشنهادی در پنج فصل نوشته شده است. در فصل اول مقدمه و کلیات تحقیق بیان میشوند. در فصل دوم ادبیات موضوع از لحاظ نظری و تجربی بیان میگردد. فصل سوم به بیان روش تحقیق اختصاص مییابد. در فصل چهارم فرضیههای تحقیق آزمون میشوند. نتایج تحقیق در فصل پنجم بیان خواهند شد.
فصل دوم- ادبیات موضوع
2-1) مقدمه
در این فصل ابتدا مفاهیم اولیه تحقیق تعریف و شاخص نسبتا جدید جهانیشدن KOF معرفی میشود سپس مبانی نظری رابطه ی جهانیشدن و تورم مورد بحث قرار میگیرد و در آخر به ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق پرداخته میشود.
2-2) تعریف مفاهیم اولیه تحقیق
2-2-1) جهانیشدن
جهانیشدن واژه رایج دهه 1990میلادی است. از جهانیشدن با عناوینی چون قرن دهکده الکترونیک جهانی، پیدایش قبیله جهانی، انقلاب اطلاعاتی، فشردگی زمان و مکان، گسترش جهان- آگاهی، پایان جغرافیا نیز یاد شده است(اختر محققی، 1386). جهانیشدن فرایندی از تحول است که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ کرده، ارتباطات را گسترش داده و تعامل فرهنگها را روز افزون میکند. از جنبههای مهم فرآیند جهانیشدن، افزایش وابستگی متقابل میان کشورها از طریق گسترش ارتباطات تجاری است. جهانیشدن یک پدیده چند بعدی است که آثار آن قابل تسری به فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی و فناوری است. امروزه در بحث از جهانیشدن، به ویژه در بعد اقتصادی آن مصادیق خاصی برداشت میشود. به طور مشخص، آغاز فرایندی که امروزه از آن به عنوان جهانیشدن اقتصاد یاد می کنیم به اواخر قرن نوزده میلادی یعنی حدود سالهای 1870 باز میگردد(طیب نیا و زندیه 1387).
جهانیشدن مفهومی است چند بعدی که ابعاد مختلف حیاتی انسانی از جمله ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، زیست محیطی را شامل میشود.
جهانیشدن اقتصاد را میتوان مترادف با آزادسازی اقتصادی در سطوح ملی و بینالمللی نیز دانست. منظور از آزادسازی اقتصادی، خصوصی سازی، کاهش مداخله دولت در اقتصاد و حرکت به سوی بازار آزاد است و منظور از آزادسازی بینالمللی کاهش موانع بر سر راه تجارت کالا و خدمات، جریانات سرمایه و انتقال تکنولوژی است(طیب نیا و زندیه، 1387).
از جنبههای مهم فرآیند جهانیشدن افزایش وابستگی متقابل میان کشورها از طریق گسترش ارتباطات تجاری است(بنیگنو[4]، 2008).
جهانیشدن فرآیند و تحولی است که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ میکند و در نهایت آنها را از بین میبرد(رضوی و سلیمیفر، 1392). درنتیجه تحرک روز افزون منابع، تکنولوژی، کالا و خدمات، سرمایه و حتی نیروی انسانی در ماورای مرزها سهلتر صورت میگیرد. خلاصه آنکه جهانیشدن، مجموعهای پیچیده از جریانهایی است که به وسیله ترکیبی از تاثیرات سیاسی و اقتصادی هدایت میشوند(سلمان پور و همکاران، 1389)
2-2-2) ابعاد جهانیشدن
جهانیشدن دارای ابعاد و زوایای پیدا و پنهان متعددی است که همهی بخشهای حیات بشری اعم از علمی، سیاسی، فرهنگی، تجاری، اقتصادی و تکنولوژیک را در برگرفته و تحت تاثیر خود قرار داده است (میرمحمدی، 1381). بنابراین جهانیشدن دارای ابعاد متعددی است که از میان آنها پنج مورد دارای اهمیت ویژهای است که در این تحقیق به اختصار توضیح داده میشود.
بعد اقتصادی
در تعریف جهانیشدن بیش از هر چیز، مفهوم و جنبه اقتصادی آن غلبه دارد، تا ابعاد سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی آن. دلیل آن ناشی از تکامل یافتگی بیشتر بعد اقتصادی جهانیشدن بر سایر ابعاد و جنبههای آن و تقدم زمانی وقوع آن میباشد. به همین دلیل به مقولهی جهانیشدن بیشتر با نگاه اقتصادی نگریسته میشود. جهانیشدن از بعد اقتصادی از تبدیل جهان به جهانی بدون مرزهای اقتصادی و نظامهای اقتصادی در حال ادغام خبر میدهد که در آن بنیانهای جهانی مشترک و شرکتهای بینالمللی صاحب نفوذ در تمام اقتصادهای داخلی، بدون دخالت و رهبری دولتها، هدایت میشوند. در واقع بخشهای اقتصادی متاثر از جهانیشدن به مرحلهای میرسد که خود را از دولتهای ملی مستقل میداند. از مهمترین عوامل پیشرفت جهانیشدن اقتصاد، نقش روز افزون شرکتهای چند ملیتی و مجموعهای از شرکتهای صنعتی، خدماتی و اطلاع رسانی با فعالیتهای متنوع است که فارغ از محدودههای جغرافیایی شکل گرفت و بدون تبعیت از مردم یا منطقه جغرافیایی خاص و یا سیاست دولتها فعالیت میکنند. تمام این موارد حکایت از کاهش میزان دخالت دولتها در جهت گیریهای تجاری، مالی و اقتصادی جهان در شرایط فعلی و به شکل شدیدتر آن در آینده دارد. به عنوان مثال سازمان تجارت جهانی از سازمانهایی است که بیانگر جهانیشدن اقتصاد در شرایط حاضر میباشد. این سازمان از جهانیشدن بازارهای مالی و گسترش آنها و قراردادهای الزام آور برای کشورها، جهانیشدن اقتصاد و تجارت آزاد و حرکت گسترده کالا در میان مرزها به وجود آمده است.
یکی از اهداف بنیادی جهانیشدن در عرصه اقتصاد، از میان رفتن مرزهای اقتصادی و حذف موانع حقوقی- قانونی در کشورها است، به گونهای که سرمایهها به صورت آزاد به گردش درآیند. نکته دوم در بعد اقتصادی جهانیشدن حذف موانع گمرکی و جهانیشدن رقابتهاست(میرمحمدی،1381).
در روند جهانیشدن شاید مهمترین و پیشتازترین بخش، اقتصاد بوده است؛ به طوری که بسیاری از محققین تا مدتها، جهانیشدن را منحصرا در چارچوب اقتصاد مورد بررسی قرار میدادند و از بخش های دیگر جهانیشدن، همچون فرهنگ و سیاست غافل بودند. این مسئله از آنجا ناشی میشود که روند جهانیشدن بیشترین تأثیرات خود را بر اقتصاد جهان گذاشته است.
جهانی شدن اقتصاد قدرت کنترل دولتها به نقل و انتقالات مالی و فنآوری را کاهش میدهد و به تعامل میان ملتها میافزاید، رقابت سرمایه را از محدودههای جغرافیایی خاص خارج نموده و در سطح جهان، بی قید و شرط و فراگیر میکند و نظامهای منطقهای جدیدی را شکل میبخشد(پیشگاهی فرد، 1380). پژوهشهای انجام شده نشان داده است که فرایند جهانی شدن به افزایش حساسیت تورم نسبت به شرایط اضافه تقاضای جهانی و کاهش حساسیت آن نسبت به شرایط اضافه تقاضای داخلی انجامیده است. این گونه استدلال میشود که با افزایش حجم تجارت خارجی در اقتصاد کشورها، قیمت کالاهایی که در هر کشور تولید یا مصرف میشوند بیشتر توسط عرضه و تقاضای جهانی تعیین شده و رقابت خارجی شدید از قدرت افزایش قیمت توسط بنگاههای داخلی در شرایط رونق داخلی میکاهد در نتیجه، اثر پذیری تورم از سیکلهای داخلی کاهش مییابد(بوریو[5] و اندرو[6]، 2007).
بعد فرهنگی
یکی دیگر از ابعاد جهانیشدن، بعد فرهنگی و تاثیرات آن بر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ملتها و کشورهاست. بسیاری از روشنفکران و تحلیلگران، پدیده جهانیشدن را بیشتر با توجه به بعد فرهنگی و اثرات اجتماعی آن مورد توجه قرار دادهاند.
از بعد فرهنگی، جهانیشدن بیشتر ناظر بر فشردگی زمان و مکان و پیدایش شرایط جدید برای جامعه جهانی و جهانیشدن فرهنگ است. این بعد از جهانیشدن، براقتصاد و سیاست تفوق دارد و عمده توجه آن بر روی مشکلاتی تمرکز دارد که فرهنگ جهانی با بهرهگیری از رسانههای جمعی برای هویتهای ملی و محلی به وجود میآورد. مبنای تحلیل طرفداران فرهنگ جهانی، بر این اصل مبتنی است که رشد فزاینده فناوری وسایل ارتباط جمعی، اینترنت و ماهواره، موجب فشردگی زمان- مکان و نزدیکی فرهنگی کشورها شده و از این طریق یک فرهنگ مسلط در سطح جهانی شکل داده است(میرمحمدی، 1381).
بعد سیاسی
در بعد سیاسی جهانیشدن پرسش از نقش دولت و حکومت در فرایند جهانیشدن است. در پدیده جهانیشدن جایگاه دولت بسیار مهم است. این بعد از جهانیشدن موجب میشود که افراد و گروهها قدرتمند شده و بتوانند به عنوان گروههای ذینفوذ بر روی دولتها تاثیر بگذارند و آنها را تحت تاثیر برنامهها و خواستههای خود قرار دهند.
جهانیشدن در عرصهی سیاسی، موجب ارتقای دموکراسی و رشد فرهنگ سیاسی و نگرشهای مدنی خواهد شد. به علاوه تغییر در شیوههای سنتی و ایستای نگرشهای سیاسی، ساختار متمرکز قدرت و بینش معطوف به اقتدار یک سویه، جایگزین شدن تفکر و آزادی انتخاب در قالب مدل توسعهی سیاسی و جامعهی مدنی موجب استقرار قدرت و بینش چند سویه فرهنگ سیاسی، مبتنی بر آزای خواهی انتخاب محور، توسعه گرا و تجویزات عقلایی از دیگر دستاوردهای جهانیشدن در بعد سیاسی محسوب میشود (غلامی، 1391).
بعد اجتماعی
بعد اجتماعی جهانیشدن به اثر جهانیشدن بر روی زندگی و کار مردم، خانواده و جوامع اشاره دارد. نگرانیها و مسایل جهانی شدن اجتماعی اغلب در ارتباط با اثر جهانیشدن بر روی اشتغال، شرایط بازار کار، درآمد و حمایت اجتماعی میباشد.
فراتر از دنیای کسب و کار بعد اجتماعی جهانیشدن شامل فرهنگ و هویت، همبستگی خانوادهها و جوامع است. به طور کلی، جهانی شدن اجتماعی مربوط به تعامل انسانها در جوامع فرهنگی مختلف و در ارتباط با موضوعاتی مانند خانواده، مذهب، کار و تحصیلات میباشد(غلامی، 1391).
واژگان کلیدی
جهانیشدن اقتصادی، تورم، کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا.
Abstract
Increasing globalization means rapid international exchange of goods, services and financial assets. The purpose of this study was to examine the impact of economic globalization on inflation in selected countries in the Middle East and North Africa. In theory the impact of economic globalization on inflation has been referred to the four main channels. The first channel, the impact of globalization on monetary authorities to resort to Tensional Policies.
The second channel, impact of globalization on the relative prices of imported goods reflected in the relative price changes. The third channel is the impact of globalization on the slope of the Phillips curve. Fourth influence on domestic inflation lumen output gap foreign countries through globalization and trade.
In the present study using the composite of a relatively new and globalization KOF according to maximum available data and panel data econometrics economic impact of globalization on inflation in the 14 countries of the Middle East and North Africa for the period 2000-2010 estimates is. The results show that economic globalization could have a negative impact on inflation in the countries studied.
Keywords
Economic globalization, Inflation in selected countries in the Middle East and North Africa
منابع و مآخذ
الف) فارسی
1. اختر محققی، مهدی (1386). جهانیشدن. تهران: انتشارات مولف.
2. ایمانی راد، مرتضی و میرزایی، ونوس (1387). نقد و بررسی شاخصهای جهانیشدن، مجله تدبیر، شماره 199، 27-23.
3. بحرینی، نصرت (1393). تاثیر ابعاد سهگانه جهانیشدن اقتصادی بر تورم در کشورهای منتخب خاورمیانه و شمال آفریقا، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران، دانشکده علوم اقتصادی و اداری.
4. پیرایی، خسرو و دادور، بهاره (1390). تاثیر تورم بر رشد اقتصادی در ایران با تاکید بر نااطمینانی، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، شماره 1، 80-67.
5. پیشگاهی فرد، زهرا (1380). ابعاد جهانیشدن، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره 157، 172-155.
6. جعفری صمیمی، احمد و سینا، کرم (1384).جهانیشدن، شاخصها و جایگاه اقتصاد ایران، تهران: شرکت چاپ و نشر بازرگانی.
7. جعفری صمیمی، احمد، قادری، سامان و سنگین آبادی، بهرام (1390). اثر باز بودن تجاری و جهانی شدن اقتصادی بر تورم : رویکرد آزمون کرانه- ها، مجله مطالعات اقتصادی، سال اول، شماره 1، 51-31.
8. جعفری صمیمی، احمد، محمودزاده، محمود و شادابی، لیلا (1389). آزادسازی اقتصادی و تورم: یک تحلیل بین کشوری، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، سال سوم، شماره 2، 46-27.
9. رضوی، عبداله و سلیمیفر، مصطفی (1392). اثر جهانیشدن اقتصاد بر رشد اقتصادی با استفاده از روش خود توضیحی برداری، فصلنامه مطالعات راهبردی جهانیشدن، شماره 12، 32-9.
10. سلمانپور، علی، تقی سلطانی، مهدی و شافعی، احسان (1389). پیامد جهانیشدن اقتصاد بر تورم داخلی در ایران، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، سال سوم، شماره1، 116-93.
11. طیب نیا، علی و زندیه، رضوان (1387). اثرات فرایند جهانیشدن بر تورم در ایران، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، سال سیزدهم، شماره 38، 96-53.
12. طیبنیا، علی و فولادی، معصومه (1388). بررسی آثار افزایش قیمتهای جهانی بر سطح قیمتهای داخلی، تراز تجاری و نرخ ارز، با استفاده از یک مدل تعادل عمومی محاسبهای، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 89، 184-157.
13. غلامی، زینب (1391)، بررسی رابطهی جهانیشدن و پایداری محیط زیست در کشورهای منتخب جهان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران، دانشکده علوم اقتصادی و اداری.
14. فتاحی، شهرام، مرادی، محمد و عباسپور، سحر (1391). اثر باز بودن اقتصاد بر روی تورم با استفاده از رگرسیون چندک، فصلنامه تحقیقات توسعه اقتصادی، شماره6، 108-81.
15. قلی زاده کناری، صدیقه (1386)، بررسی رابطهی تورم و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه: با تاکید بر ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران، دانشکده علوم اقتصادی و اداری.
16. محدث، فخری (1387). بررسی ارتباط متقابل شاخصهای قیمت عمده فروشی، تولیدکننده و مصرفکننده، روند، شماره 56 و57، 112-81.
17. منجذب، محمدرضا (1385). تحلیلی بر اثربخشی گسترش حجم پول بر تولید و تورم در اقتصاد ایران، پژوهشهای اقتصادی،شماره 3، 1-16.
18. مهرگان، نادر (1386). اقتصاد کلان. همدان: انتشارات نورعلم.
19. میرمحمدی، داوود (1381). جهانیشدن، ابعاد و رویکردها، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 11. 84-59.
20. شاکری، عباس (1389). اقتصاد کلان، نظریهها و سیاستها. تهران: انتشارات رافع.
21. شریفی رنانی، حسین، شعاعی، فروغ، میرفتاح، مریم و توکلنیا، محمدرضا (1392). بررسی تاثیرات آزادسازی اقتصادی بر شاخصهای کلان اقتصادی در ایران: با تاکید بر آزادسازی تجاری، فصلنامه مطالعات راهبردی جهانیشدن، شماره 10، 58-29.
22. گرجی، ابراهیم، علی پوریان، معصومه و حسین، سرمدی (1389). تاثیر جهانیشدن اقتصاد بر اشتغال در ایران و برخی کشورهای در حال توسعه، مجله دانش و توسعه، 32، 127-111.
23. ناجی میدانی، علی اکبر و دادگر، یدالله (1382). شاخصهای جهانیشدن اقتصاد و موقعیت ایران، پژوهشنامه بازرگانی، شماره 29، 136-103.
24. نشریه جهاد (1366). آشنایی با مفاهیم اقتصادی: تعریف تورم، انواع تورم و علل و ریشههای آن، شماره 101، 49-48.
25. نصیری زاده، حمید، نونژاد، مسعود و ابراهیمی میمند، عصمت (1391). باز بودن تجاری، مبادله تولید - تورم و تورم در کشورهای منتخب عضو سازمان کنفرانس اسلامی، مجله سیاست گذاری اقتصادی، شماره 7، 125-101.
ب) لاتین
26. Alfaro, L. (2005). Inflation, Openness, and Exchange Rate Regimes: the Quest for Short term Commitment, Journal of Development
Economics, 77, 229-249.
27. Ashra,S. (2002). Inflation and Openness: a Study of Selected Developing Economice, ICRIER Working Paper , Nomber 84.
28. Badinger, H. (2009). Globalization, the Output–Inflation Trade off and Inflation, Journals of European Economic Review , 53, 888- 907.
29. Benigno, p. (2012). Globalization, Pass-Through and Inflation Dynamic, Frankfurt University, CFS and Keil IFW.
30. Borio, C., and Andrew,F.(2007). Globalization and Inflation : New Cross Country Evidence on the Global Determinants of Domestic Inflation, BIS Working Papers , No 227.
31. Cooke,D. (2010). Openness and Inflation. Journal of Money, Credit and Banking, 42, 267-287.
32. Jafari samimi,A.,Ghaderi,S and Sanginabadi,B. (2011). Openness and Inflation in Iran, International Journal of Economics and Management Engineering (IJEME) , VOL1, No 1.
33. Jin, J. (2006). Can Openness Be an Engine of Sustained High Growth Rates and Inflation? Evidence from Japan and Korea. International Review of Economics and Finance, 2 , 228 - 240.
34. Jin, J.(2006). Openness, Grouth, and Inflation: Evidence from South Korea befor the Economic Crisis.Journal of Asian Economic ,17, 738- 757.
35. Gurgul, H., and Lach, L. (2014). Globalization and Economic Growth: Evidence from two Decade of Transition in CEE, Economic Modeling, 36, 99- 107.
36. KOF Index of Globalization, www.globalization.kof.ethz.ch
Larety, E. (2012). Financial Openness, Nontradable Inflation and Optimal Monetary Policy, Economics Letters,117, 782- 785.
37. Lin,Hsin-Yi, (2010) . Openness and Inflation Revisited , International Research Journal of Finance Economics,Number 37, 40-45.
38. Mukhatr, T. (2010). Does Trade Openness Reduce Inflation? Empirical Evidence from Pakistan,The Journal of Economics Lahore ,15 , 35- 50.
39. Romer,D. (1993). Openness and Inflation: Theory and Evidence, Journal of Economics, 108, 869-903.
40. Sashida,A., Galrao,F. and Loureiro.P. (2003). Does Greater Trade Openness Reduce Inflation? Further evidence using panel data techniques, economics letters, 81, 315-319.
41. The World Bank, www.worldbank.org.
42. Zakaria,M. (2010). Openness and Inflation: Evidence From Time Series Data, Dogus Universiesi Dergisi, 11(2), 313-322.