پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد
رشته نقاشی
بهمن ماه ۱۳۹۳
چکیده
شاهنامه مدحی، شاهنامهای است که در نیمهی اول سده هفدهم میلادی توسط هنرمندان عثمانی تهیه شده است. معرفی این کتاب و بررسی نگارههای آن از سه جهت حائز اهمیت است: اول، ضرورت بررسی نگارگری عثمانی، دوم ترجمهای است از شاهنامه فردوسی و سوم، استفاده از رسمالخط عربی.
برای مطالعهی این کتاب از سایت کتابخانهی دانشگاه اوپسالا در سوئد استفاده شده است و با جمعآوری اطلاعات در مورد ارتباطات ایران و عثمانی به لحاظ ادبی و هنری و بررسی اطلاعات کلی و پراکنده از کتابهای هنر اسلامی در مورد نگارگری عثمانی، کلیتی در این باره به دست آمد و با ترجمهی کتابهایی دربارهی هنر نگارگری عثمانی، اطلاعاتی تکمیلی از دورههای مختلف آن و بهخصوص دورهی عثمان دوم، که تهیهی این کتاب به فرمان او انجام شده است، جمع آوری شد.
نتایج این تحقیق نشان دهندهی این است که نگارگری عثمانی با وجود تأثیرپذیری از نگارگری ایرانی و نقاشی اروپایی به راه خود رفته و با روش خودش به آنها شکل داده است و در نهایت تلفیقی خلاقانه و شخصی از این دو شیوهی متفاوت نقاشی ارائه کرده است. نگارههای عثمانی، هم در انتخاب موضوع و هم شیوهی طراحی حال و هوایی جنگی دارند. همچنین ثبت کردن تاریخ و جغرافیا، از ویژگیهای بارز این نگارگری است.
کلمات کلیدی: شاهنامه مدحی، شاهنامه ۲۹ مینیاتور، شاهنامه فردوسی، هنر عثمانی، مکتب نگارگری عثمانی
1- فصل اول
مقدمه و کلیات
مقدمه
سال گذشته در هنگام مطالعهی کتاب «نگارگری مکتب تبریز و قزوین مشهد» نوشتهی دکتر یعقوب آژند، به توصیفاتی از کتابی به نام جلال و جمال برخوردم، نسخهای خطی که در کتابخانه دانشگاه اوپسالا، در سوئد، قرار دارد. با مراجعه به سایت کتابخانه دانشگاه، متوجه شدم که این کتابخانه نسخ خطی زیادی را نگهداری میکند که بسیاری از آنها شاهکارهای ادبیات فارسی هستند. یکی از این کتابها شاهنامه ۲۹ مینیاتور یا شاهنامه مدحی[1] بود که توجه مرا به خود جلب کرد. پس از مکاتبه با دانشگاه اوپسالا اطلاعاتی کلی از این شاهنامه بدست آوردم. ولی در مراجعه به این کتابخانه، متأسفانه، مجوز بازدید این نسخه کمی دیر صادر شد و من موفق نشدم که کتاب را از نزدیک ببینم. با این وجود تمام تلاش خود را به کار بردم که بتوانم با اطلاعات اندکی که در این مورد داشتم به بررسی آن بپردازم که شاید راهگشای تحقیقات بیشتری باشد.
بدین منظور، برای تحلیل نگارههای شاهنامه مدحی، ابتدا لازم بود که به اجمال، به گسترش زبان فارسی و علاقه به ادبیات فارسی در قلمرو عثمانی پرداخته شود. چنانچه در فصل بعد خواهیم دید، زبان فارسی تا مدتها به عنوان زبان رسمی عثمانیان به کار میرفته است. و حتی پس از قدرت گرفتن زبان ترکی، آثار بزرگ ادب فارسی به ترکی ترجمه شدهاند. شاهنامهی مدحی نیز با وجود اینکه ترجمهای از شاهنامه است، اما ابیات فارسی را همچنان در میان نگارهها، میتوان مشاهده کرد که با عنوانهای نظم و نثر از هم جدا شدهاند.
پس از این بخش برای ریشه یابی تأثیرات نگارگری ایرانی، به طور کلی ویژگیهای مکاتب همعصر شکلگیری نگارگری عثمانی، مورد بررسی قرار گرفته است.
سپس به چگونگی ارتباطات این دو کشور پرداخته و عوامل مختلف در انتقال هنر نگارگری ایرانی به عثمانی بررسی شدهاست. از جملهی این عوامل، به مهاجرت هنرمندان، غارتهای جنگی و هدایای پادشاهان، می توان اشاره کرد.
در نهایت به چگونگی شکلگیری مکتب نگارگری عثمانی تا زمان سلطان عثمان دوم پرداخته شده و دورانهای مختلف این مکتب به اختصار توضیح داده شده است.
مطالب این پروژه شامل:
بررسی شکلگیری نگارگری عثمانی، که به شروع نگارگری در دربار عثمانی میپردازد.
ظهور شاهنامه، که در آن به طور اخص به شاهنامه و تولید شاهنامه توجه شده است.
بررسی دوران کلاسیک مکتب عثمانی.
بررسی نگارگری قرن هفدهم.
فصل آخر، به معرفی تک تک نگارهها به ترتیب صفحات نسخه پرداخته است.
نوشتههای این نگارهها در پیدا کردن داستان مربوط به نگاره و همچنین استفاده از عناوین فهرست نویسی دانشگاه اوپسالا یاری کننده بوده است.
بخشهای موجود در نگارهها به فارسی ترجمه شدهاند و اشعار مربوط به آنها از کتاب شاهنامهی فردوسی (براساس چاپ مسکو، به کوشش دکتر سعید حمیدیان) با مطابقت با داستان مربوط به نگاره در زیر آنها درج شده است.
سپس به تحلیلی توصیفی و با استفاده از ویژگیهای این نگارگری پرداخته شده است و در نهایت تحلیل خطی و تحلیل رنگی هر نگاره قرار داده شده است.
رگترین دستاوردهای کهن ایرانیان است. این کتاب نه تنها مورد احترام پادشاهان ایرانی قرار داشته، بلکه سران ملل همسایه را نیز متوجه خود ساخته و آنها نیز بنا به دلایل گوناگون که مهمترین آن ها رقابت با فرهنگ پیشتاز ایرانیان بود، به ترجمه و تهیه نسخههایی از شاهنامه برای دربار خود پرداختهاند.
یکی از این کتب نفیس، شاهنامهای است که در کتابخانهی دانشگاه اوپسالا در سوئد نگهداری میشود و کتابی است بسیار نفیس و سلطنتی که به فرمان سلطان عثمان خان ثانی، توسط شخصی به نام «مدحی»، که قصهخوان سلاطین عثمانی بوده، در سال های 1027 و 1028 هجری قمری به نثر ترکی ترجمه شده است. این کتاب در اواسط ربیع الاخر 1029 هجری قمری (مارس 1620میلادی) به خط نستعلیق زیبای «جوری» کتابت شده است و دارای 29 نگارهی تمام صفحهای (یا بیشتر صفحه) میباشد.
هدف از بررسی این نگاره ها به بیان کلی، اول شناساندن تأثیرات ادبیات غنی این سرزمین به همسایگان خود بوده است و پس از آن تشخیص تأثیراتی که خود این همسایگان بر شکل کتابت و بهخصوص نگارگری آن داشتهاند.
همانطور که گفته شد این کتاب دارای 29 نگاره است با قبول این موضوع که نگارگری نیز همچون سند نوشته شده، در بررسیهای تاریخی ارزشمند است و هنرمند در هر زمانی در ترسیم نگارههای شاهنامه، متأثر از آنچه در اطرافش مشاهده کرده، بوده است (مواردی چون معماری و تزئینات بنا ،البسه،آرایش مو و صورت و غیره) میتوان گفت که بررسی این نمونه ها در نگاره ها به روشن تر شدن برهه ای از تاریخ کمک می کند.
1-1-2-
پرسش1:
علت تمایل عثمانی ها را به شاهنامه نگاری در چه مسائل و اموری می توان جستجو کرد؟
فرضیه1:
روابط ایران و عثمانی همواره خصومت آمیز بوده است ولیکن برای قدرت نمایی و بالا بردن شأن و منزلت خود دست به هر اقدامی می زدند . ترجمه و نگاشتن شاهنامه به دست عثمانی ها یکی از مواردی است که نشان دهنده این موضوع است.
پرسش2:
در این نگاره ها به چه میزان از ویژگی های مکاتب نگارگری ایرانی بهره گرفته شده است؟
فرضیه 2: تأثیرپذیری این نگاره ها از مکاتب ایرانی در شکل کلی اثر،ترکیب بندی و نوع نگاه به تصویر بوده است. این تأثیر پذیری را در رنگ بندی آثار نمی بینیم . آثار ایرانی را با رنگ های پر تلألو و زنده مشاهده میکنیم در حالی که این آثار بسیار رنگ پریده و مات هستند. هنرمند در جزئیات تصویر، در معماری و در البسه به شیوهی ایرانیان هر آنچه مشاهده کرده، به تصویر کشیده است، یعنی ما با جلوهای از فرهنگ عثمانی روبرو هستیم.
1-1-3- و ضرورت های انجام تحقیق
هدف از انجام این تحقیق در درجه اول معرفی این کتاب کهن که ترجمهای از ادبیات ایرانیست و بررسی چگونگی تأثیر فرهنگ و ادب و هنر ایرانیان بر ممالک دیگر است. چرا که ایران همواره به دلایل گوناگون در تعامل با کشورهای مختلف بوده و مسلماً شناخت بخش هایی از هنر ایران مستلزم شناخت این تعاملات و تأثیر گذاری هاست.
1-1-4-
در خصوص این شاهنامه، به طور خاص وکامل، تحقیقی انجام نشده است. تنها نوشتهی دکتر علی محدث در فهرست نویسی کتابخانه اوپسالا، در حدود سه صفحه، به این کتاب پرداخته است و اطلاعات اولیه را در این خصوص در اختیار مخاطبین قرار میدهد.
طبق مکاتبات با دانشگاه اوپسالا، مشخص شد که کتابخانه دانشگاه در حال تهیهی یک کتاب کامل در مورد این شاهنامه میباشد که از چند و چون آن اطلاعی در دست نیست.
پایان نامههایی که به موضوع نگارگری عثمانی پرداختهاند به شرح ذیل می باشند:
- «تاثیرپذیری نگارگری عثمانی از نگارگری ایران با محوریت شاهنامه طهماسبی»، عادل ظاهر
حکومت اسلامی و نوپای عثمانی پس از به قدرت رسیدن در اوایل سده نهم هجری شروع به وام گیری فرهنگی از کشور های اسلامی، از جمله ایران نمود. بعدها در سدههای دهم و یازدهم هجری هنر عثمانی به ویژه نگارگری ایشان به دلایل گوناگون از جمله غنایم فرهنگیِ حاصل از جنگهای ایران و عثمانی و حضور نگارگران ایرانی که از راههای گوناگون وارد مرز های عثمانی شدند، از نگارگری ایرانی بهره جست. در این بین، شاهنامهی طهماسبی با ارزشترین هدیهی فرهنگی از دولت صفوی به سال 974 ه. ق وارد دربار عثمانی شده و 335 سال در دسترس هنرمندان آن دیار بود، تا از صور خیال انگیز شاهکار مکتب تبریز بهره ببرند. تأثیر های برگرفته از شاهنامهی طهماسبی در قالب مواردی همچون موضوع نگارهها و عناصر تجسمی، تصویری، طبیعی و معماری قابل بررسی است، البته هر یک از موارد فوق با شدت و ضعف همراه بودهاند که در این پژوهش به بررسی آنها پرداخته شده است.
- رساله دکتری پژوهش هنر، «تاثیر هنرایران بر هنر عثمانی، در حوزه نگارگری قرون دهم و یازدهم هجری»، فرزانه فرخ فر، دانشکده هنرو معماری دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۹۱
هدف از انجام این رساله اثبات تاثیرپذیری هنر نگارگری عثمانی از مکاتب نگارگری ایران دوره زمانی قرون دهم تا یازدهم هجری است. نتایج رساله حاضر بازتاب این حقیقت است که نه تنها از نسخ مصور ایرانی موجود در خزانه توپقاپی سرای، به عنوان الگو در تولدات نسخ مصور دربار استانبول استفاده می شده، بلکه فعالیت هنرمندان مهاجر ایرانی در کارگاههای توپقاپی سرای و نیز رهنمونهای برخی صاحب نظران بر تولید آثار مکتب استانبول، تاثیرات قابل ملاحظه ای را از دستآوردهای هنر ایران زمین بر نگارگری عثمانی بر جای گذاشته است.
-رساله کارشناسی ارشد نقاشی، «مقایسه چهره نگاری در نگارگری ایرانی و عثمانی از سده نهم تا یازدهم ه.ق»، رضا بایرام زاده، دانشگاه هنر شاهد، ۱۳۸۹
وارد شدن عناصر تصویری شرقی از طریق مانویان، چهره نگاری ایرانی را تا مدتها زیر نفوذ خود فرار داد اما بعد از سده نهم تا یازدهم/پانزدهم تا هفدهم هنر چهره نگاری به اوج خود رسید. هنر نگارگری عثمانی هم به لحاظ همسایگی نزدیک با ایران از این هنر متأثر گردید. و بعداً هویت اصلی خود را پیدا کرد.
1-1-5-
این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات به شکل اسنادی می باشد
1- فصل دوم
ایرانیان و عثمانیان
در آغاز و پیش از شروع بحث و تحلیل در مورد نگارههای این کتاب بهتر است به چگونگی گسترش زبان فارسی در قلمرو عثمانی بپردازیم. علاقه به ادبیات ایرانیان، تولید کتابهای ایرانی و بعدها ترجمهی آنها مواردی است که این نفوذ به دنبال داشت و در این بخش به اجمال بدان پرداخته خواهدشد.
1-1-
سخن فارسی نیرومندترین مایهی پیوند معنوی ما با همسایگان ماست. زبان و ادب فارسی در طول قرنهای دراز اندیشه و فرهنگ کهنسیر ایرانی را از چهار سوی در سرزمینهای همسایهی ما گسترانیده و پیام مهر و دوستی ملت ما را به گوش همگان رسانیده و رشته پیوند میان ما و دیگران را استواریها بخشیده است. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۵)
کریم تال در مقاله خود با نام «زبانها و تأثیرات متقابل آنها برهم» مینویسد: زبان در هر کشور، دروازههای فرهنگی است. هر کشور از این طریق، علوم و فرهنگ خود را از دیگر نواحی وارد میکند و به قول جامعهشناسان، زبان مهمترین عامل انتقال علوم و فرهنگ به شمار میآید. (تال، ۱۳۷۳: ۱۳۷) او یکی از راههای نفوذ زبانی در زبان دیگر را این چنین بیان میکند: نفوذ زبان گاهی از راه فتوحات جنگی است. حکومت و تسلط ملت غالب مدتی به طول بینجامد، بدون تردید، ملت مغلوب زبان او را ناگزیر قبول خواهد کرد و در صورتی که درجه تمدن ملت غالب بیشتر از تمدن مغلوب باشد در این صورت، ملت مغلوب در فرهنگ غالب مستهلک خواهد شد. (تال، ۱۳۷۳: ۱۳۸)
آغاز نفوذ واقعی فرهنگ ایرانی در دیار روم از سال 463 ه.ق شمرده شده است که البارسلان در جنگ منازگرد(یا ملازگرد) رومانوس دیوجانس قیصر روم شرقی را شکست داد. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۴) یک دلیل مهم براینکه پیروزی الب ارسلان و شکست رومیان را در جنگ ملازگرد پیروزی ایران میشماریم این است که بعد از این حادثه راه نفوذ زبان و فرهنگ ایرانی در آسیای صغیر گشوده شد و به تدریج با استقرار سلجوقیان به همان نسبت که زمان میگذشت و به میزانی که سلجوقیان در درون آن دیار و رو به غرب پیش میرفتند این نفوذ گستردهتر و ژرفتر و استوارتر میشد.(ریاحی، ۱۳۶۹: ۵) بعد از استقرار سلجوقیان و امرای دستنشانده آنها در آسیای صغیر، به تدریج زبان فارسی زبان رسمی آن دیار گردید. محاوره در شهرهای مهم و نامه نویسی در دستگاه امیران و تدریس و تالیف و تصنیف و شاعری به این زبان بود. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۲۳)
زبان اکثریت ساکنان آن دیار رومی، و زبان اقلیت قابل ملاحظه ای ارمنی بود، قبایل نو رسیده ی ترکمن زبان ترکی داشتند، و از طرف دیگر زبان دینی و زبان رسمی خلافت عربی بغداد عربی بود. اما فارسی به عنوان زبان رسمی بر همه ی آن ها برتری داشت. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۲۳)
علت آن است که خاندان سلجوقی پیش از رسیدن به روم در ایران با زبان و فرهنگ ایرانی خو گرفته بودند و ایرانی شده بودند. دیوانیان و کارگزاران آن ها هم از همان آغاز کار ایرانی بودند و به زبان خود می نوشتند و سخن می گفتند و با اینکه زبان عربی، زبان دینی و زبان رسمی خلافت بود برای رجال و عمال حکومت بیگانه بود. این گروه اگر هم در مدرسه ها عربی خوانده بودند، طبعا فارسی نوشتن و فارسی گفتن برای آن ها آسان تر از کاربرد عربی بود و مخاطبان و خوانندگان آن ها هم عربی را کمتر می فهمیدند. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۲۳)
متعاقب حمله مغول، ضعف در حکومت سلجوقی پدید آمد و در نتیجه، امیرنشینهای مستقل در نواحی مختلف آسیای صغیر سر برآوردند. با این حال، «زبان فارسی هنوز زبان مشترک آناتولی بود.» (عبدالباقی، ۱۳۸۸: ۵۴) یکی از این امیرنشینها، دولت عثمانی بود که در سایه فراست حاکمان نخستین خود در اندک مدتی به صورت یک امپراتوری مقتدر فراگیر، در آمد و «عنایت سلاطین عثمانی نسبت به زبان فارسی و شاعران پارسیگوی، نفوذ فرقههای صوفیه، به ویژه مولویه که خود این سلاطین از ارادتمندان آنها بودند، [و] حضور منشیان زبردست و ورزیده در دربار، عوامل بسیار مؤثر نشر ادب پارسی در قلمرو عثمانی گشتند.» (عبدالباقی، ۱۳۸۸: ۵۴)
سلاطین عثمانی نیز مانند سلجوقیان به پیروی از آداب و رسوم آنان، که دستنشاندهی دربار سلاجقهی آسیای صغیر بودند، در ترویج شعر و ادب فارسی میکوشیدند و علما و دانشمندان و شعرا را تکریم و تعظیم میکردند، و گاهی خود آنان نیز به فارسی شعر میگفتند، این آداب و رسوم بعد از انقراض سلاجقهی آسیای صغیر در جانشینان آنان یعنی عثمانیان نیز معمول و متداول گردید، به طوریکه تمام سلاطین عثمانی عالمپرور و شعردوست بوده و شعرا را در گفتن اشعار فارسی تشویق و ترغیب میکردند. (خسروشاهی،۱۳۵۰: ۴۰) حتی خود نیز دستی در ادب فارسی داشتند، چنان که تعدادی از پادشاهان این سلسله مانند سلطان سلیم و سلطان سلیمان قانونی، به فارسی دیوان شعر داشتند. (عبدالباقی، ۱۳۸۸: ۵۴)
1-1-1-
زبان و ادبیات ترکی، مثل هر زبانی در مسیر تکامل خود پیش می رفت و آهسته آهسته جا میافتاد و به صورت زبان رسمی امپراطوری عثمانی درمیآمد و نیز آمادگی آن را مییافت که آثاری از زبانهای دیگر بدان ترجمه شود. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۲۱۸)
به تدریج با غلبه زبان ترکی در دربار عثمانی نیاز به ترجمهی کتابهایی که پیش از این به فارسی تولید می شدند، به وجود آمد.
در سال 916 هجری قمری تاتارعلی افندی ترجمه ی کامل شاهنامه را به شعر ترکی به قانصوی غوری هدیه کرد. ترجمه ترکی دیگری به نثر به اهتمام « مهدی » از صاحب منصبان دربار عثمانی انجام گرفت که به عثمان دوم در سال 1030 هجری اهدا شد. (مول،۱۳۷۶: ۶۴)
دورهی شرح متون فارسی در قلمرو عثمانی، دورهای بود که در آن طبقهی ممتاز و اهل کتاب کم و بیش فارسی میدانستند و تنها نیازمند این بودند که به کمک شرحها ظرایف و دقایق متون را بهتر بفهمند. اما رفته رفته که آشنایی با زبان فارسی کاستی میگرفت، فهم متون با کمک شرحها هم میسر نبود. این بود که نیاز به ترجمهی متون بیشتر شد. ترجمهی متون فارسی از قرن دهم، پس از جنگ چالدران رواج یافت و به تدریج بیشتر شاهکارهای زبان فارسی به ترکی درآمد. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۲۱۹)
آنچه در طی پانصد سال گذشته از فارسی به ترکی ترجمه شده است، تأثیر عظیمی در شناساندن فرهنگ ایرانی داشته، و ایرانیان هیچگاه نباید خدمت ارزندهی مترجمان این آثار را فراموش کنند. مخصوصاً ترجمههای کهن این فایده را هم برای ما دارد که گاهی میبینیم متن اصلی کتابی ازمیان رفته و تنها ترجمهی ترکی آن موجود است یا نسخهی مغلوط منحصر به فردی از کتابی را داریم که ترجمهی کهن ترکی آن میتواند ابزار کار محققان در تصحیح متن باشد. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۲۲۰ )
1-1-2-
یکی از میراث ارزشمند ترویج شعر و ادب فارسی بیشک شاهنامه است که عثمانیها در دربار خود به تقلید از ایرانیان مراسمهای قدیمی ایرانی را انجام میدادند و یکی از آنها شاهنامهخوانی بود.
عثمانیها بعد از استقرار در قسطنطنیه پایتخت بلند آوازهی بیزانس، درباری پر جلال و شکوه به وجود آوردند که بر پایهی آداب و رسوم دربار ساسانی بنیاد گرفته بود. این آداب از دو راه به آنان رسیده بود، یکی با ادامهی راه و روش سلجوقیان که خود در سایهی دیوانیان ایرانی سنتهای کهن را از دربار سامانی به یادگار داشتند، دیگر از این که خود را وارث خلافت عباسیان میشمردند و عباسیان در پایتخت ساسانیان بسیاری از رسوم باستانی را حفظ کرده بودند. از این جا بود که در دربار استانبول بسیاری از رسوم کهن ایرانی و از آن جمله آیین نوروزی برپا میشد. شاهنامه خوانی در دربار یکی از مراسم ایرانی بود. (ریاحی، ۱۳۶۹: ۱۴۴)
روابط فرهنگی ایران و ترکیه به عهد سلاجقه میرسد در دورهی سلاطین عثمانی، با وجود رقابتها و دشمنیهای سیاسی دائم بین ایران و عثمانی و به رغم جنگهای خونین میان دو کشور، زبان و ادبیات پارسی پیوسته در عثمانی رونق بیشتری مییافت. شاهنامه هم که یکی از ارکان مهم زبان فارسی است، در میان مردم ترک جای خود را باز کرد و شاخصیّت ویژهای یافت. لذا از همان زمانهای گذشته در ترجمهی شاهنامه به زبان ترکی اعم از ترکی جغتای و ترکی استانبولی و ترکی قفقازی اهتمام بلیغ به عمل آمد. (رادفر، ۱۳۶۹: ۱۶۳)
1-2-
1-2-1-
در این بخش به مکاتب نگارگری در ایران که همعصر با شکلگیری این هنر در قلمرو عثمانی بودند، پرداخته میشود. بررسی اجمالی ویژگیهای این مکاتب، شناخت مکتب نگارگری عثمانی را آسانتر می سازد، هم به لحاظ اینکه در آغاز نگارگران عثمانی با پیروی از نگارگران ایرانی به خلق آثار روی آوردند و هم این که شناختی مقایسهای از مراحل تکامل این مکتب بدست میدهد.
دلیل عمده توجه عثمانی ها به هنر ایران این بوده که به عنوان یک جامعه مسلمان، برای ارتقا هنر سرزمین خود با دیگر کشورهای اسلامی لازم می دیدند از هنر آن ها الگو برداری کنند و به همین دلیل بود که در سده نهم هجری سران حکومت بعد از هر پیروزی صنعتگران برخی از کشورهای مقلوب را مانند مصر و ایران با خود به استانبول می بردند. این هنرمندان نه تنها با خود تجربیات و تواناییشان را همراه می بردند بلکه بسیاری از نسخ خطی را هم به آن کشورها منتقل می کردند. این روند باعث گردید تصویرگری و نگارگری که در تبریز و آسیای میانه بسیار رایج بود از اوایل سده نهم هجری به بعد وارد سرزمین عثمانی شود و با استقبال زیادی هم روبه رو شد. به همین دلیل بررسی و مطالعه تاریخ نگارگری عثمانی مستلزم شناخت نگارگری ایران است. (بخت آور، ۱۳۸۸: ۳۲)
Abstract
Madhi Shahnameh, was produced by Ottoman artistsin the first half of the seventeenth century AD. Introduction of this book and analysis of the images is important for three reasons: first, the need to examine the Ottoman miniature, Second, It is a translation of Shahnameh, and third, the use of Arabic script.
Online library of Uppsala University in Sweden was used to start the study. By collecting information about what the relationship between Iran and the Ottoman Empire in the literary and artistic aspects was and also by reviewing general and distributed information in Islamic art books about Ottoman miniature, an overview on the subject was obtained. As well as the translation of books on Ottoman miniature art, additional information from various periods, especially the Ottoman II period, which the preparation of this book is his command, was collected.
The study reveals that the properties may be manifestations of Persian painting and somehow, European painting but this time, the Ottoman artists using their own personal forms and offer a creative fusion of these two different styles of painting. Ottoman paintings, both subject and the style have battle atmosphere and also recording of history and geography are characteristic features of these paintings.
Keywords: Madhi Shahnameh, 29 miniatures Shahnameh, Ferdosi Shahnameh, Ottoman art, Ottoman Painting School
فهرست منابع (فارسی)
۱- آژند، یعقوب. 13۸۴، مکتب نگارگری تبریز و قزوین- مشهد. تهران: موسسه انتشارات فرهنگستان هنر.
۲- بختآور، الهه؛ شیرازی، علیاصغر. 13۸۸، نحوه شکلگیری مکتب عثمانی و بررسی ویژگیهای آن، فصلنامه نگره، شماره،۱۰ صص ۴۱-۳۱.
۳- بلر، شیلا؛ ام. بلوم، جاناتان. 13۸۱، هنر و معماری اسلامی، اشراقی، اردشیر، تهران : سروش (انتشارات صدا و سیما) .
۴- بیانی، مهدی. ۱۳۶۳، احوال و آثار خوشنویسان، چاپ دوم ، تهران: انتشارات علمی.
۵- پاکباز، رویین. 13۸۶، نقاشی ایرانی از دیرباز تا امروز. چاپ ششم، تهران: انتشارات زرین و سیمین.
۶- پرایس، کریستین. 13۶۴، تاریخ هنر اسلامی، رجبنیا، مسعود، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
۷- تال، کریم. 13۷۳، زبانها و تأثیرات متقابل آنها بر هم، مجله نامه فرهنگ، شماره ۱۴ و ۱۵، صص ۱۳۷-۱۴۵.
۸- تالبوت رایس، دیوید. 13۷۵، هنر اسلامی. ماهملک، بهار، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
۹- چتین، عبدالباقی؛ مقدم، علیرضا. 13۸۸، مفردات: قدیمیترین دستور زبان فارسی در آناتولی، مجله تاریخ ادبیات، شماره۳/۶۰، صص ۵۳-۷۲.
۱۰- حیدرزاده، توفیق. 13۷۵-۷۶، مهاجرت علمای ایران به امپراتوری عثمانی ( و انتقال سنتهای مدارس ایرانی به آن سرزمین از اوایل دوره تیموری تا اواخر عهد صفوی)، مجله فرهنگ، شماره۲۰ و ۲۱، صص ۹۴-۴۹.
۱۱- خسرو شاهی، رضا. 13۵۰، شعر و ادب فارسی در آسیای صغیر تا سدهی دهم هجری. تهران: انتشارات دانشسرای عالی، شماره ۴۰.
۱۲- رادفر، ابوالقاسم. 136۹، ترجمههای شاهنامه. مجله فرهنگ، شماره ۷، صص ۱۴۵-۱۹۰.
۱۳- رهنورد،زهرا. 13۸۶، جلوه جمال حضرت محمد(ص) در نگارگری ( مکاتب ایرانی، عثمانی و هند و ایرانی)، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر.
۱۴- ریاحی، محمد امین. 136۹، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی. تهران: شرکت انتشاراتی پاژنگ.
۱۵- عابدینی، ابوالفضل. 138۸، مناسبات اجتماعی ایران و عثمانی، مجله تاریخ روابط خارجی، شماره۴۱، صص ۶۱-۷۸.
۱۶- فرخفر، فرزانه. ۱۳۹۱، تأثیر هنر ایران بر هنر عثمانی، در حوزه نگارگری قرون دهم و یازدهم هجری، پایان نامه دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
۱۷- فردوسی، ابوالقاسم. شاهنامهی فردوسی بر اساس چاپ مسکو (به کوشش سعید حمیدیان) . ۱۳۷۳، چاپ اول، تهران: نشر قطره.
۱۸- محمدی، احمد. 13۵۴، سرگذشت برزو و الحاق آن به شاهنامه، مجله هنر و مردم، شماره ۱۵۳-۱۵۴، صص ۸۶-۹۶.
۱۹- مول، ژول. 13۷۶، دیباچه شاهنامه فردوسی. تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر.
فهرست منابع (غیرفارسی)
1. Akurgal, E., 1980. The art and architecture of Turkey. Switzerland: Oxford University Press.
2. Atasoy, N.,Cagman, F., 1974. Turkish Miniature Painting. Istanbul: Publication of The R.C.D Cultural Institute.
3. Muhaddis, A., 2012. Catalogue of The Persian Manuscripts in Uppsala University Library. Sweden: Uppsala University.
فهرست منابع (اینترنتی)
۱- سایت کتابخانه دانشگاه اوپسالا: http://www.ub.uu.se/ (فروردین ماه 1393)
۲- تصاویر نگارهها: http://art.alvin-portal.org/alvin/result.jsf?cid=1 (اردیبهشت ماه 1393) و http://www.ub.uu.se/searching-and-writing/library-catalogues/picture-search/(تیر ماه 1393)
۳- http://shahnama.caret.cam.ac.uk/ (مهر ماه 1393)