پایاننامه تحصیلی جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد
رشته مهندسی معماری
اسفند ماه 1392
1- فصل اول (طرح تحقیق)
بیان مساله
رابطه ی انسان با طبیعت موضوعی جذاب و مورد توجه در امر طراحی و معماری است که میزان این رابطه دائماً در نوسان بوده است. پس از دور شدن از طبیعت در جریان انقلاب صنعتی و بعد از آن جریان های معماری و شهرسازی مدرن، امروزه این حقیقت بر هیچ کس پوشیده نیست که انسان چه از نظر روحی(و معنوی) و چه از نظر جسمی(و مادی) نیازمند طبیعت است. نیازی که همواره با خلقت انسان در پیوند بوده است. اما دغدغه پاسخگویی به این نیاز منجر به پیدایش گرایشاتی در حوزه ی طراحی گشته است. گرایشاتی نظیر طراحی ارگانیک، طراحی پایدار، طراحی سبز و طراحی اکوتک. اما در این میان گرایشی با عنوان طراحی طبیعت دوست “biophilic design” شکل گرفته که در پی دستیابی به راهکارهایی است که طی آن حضور انسان در بستر طبیعت کمترین خدشه را به کیفیت بکر بودن طبیعت وارد نماید یا طبیعت بکر را به همراه تمامی قواعدش وارد محدوده محیط های انسان ساخت نماید و در نهایت ساختمان را به عضو زنده ای از طبیعت مبدل نماید.
بیشترین رابطه ی انسان با فضای مصنوع در حوزه فضا های مسکونی است یا به عبارتی دیگر هر انسان بیش از هر مکان دیگری عمر خود را در محدوده ی مسکونی سپری می کند. در نتیجه ضرورت طراحی فضاهای طبیعت دوست در محدودهی مسکونی بیش از هر محدوده دیگری احساس می شود.
این پژوهش با هدف لحاظ نمودن همه جانبهی طبیعت در معماری امروز، طراحی خانهای را دنبال میکند که فرآیندها و سیستمهای طبیعی را شبیه سازی نموده و با طبیعت هماهنگ باشد و نهاتا قابلیت شکل گرفتن محله ای مسکونی را مطابق با معیارهای طراحی طبیعت دوست میسر سازد.
این که چگونه میتوان حضور بکر، حداکثری و فاخر طبیعت را در یک بافت مسکونی با الگوی زندگی متناسب با طبیعت محقق نمود پرسش اصلی این پروژه خواهد بود.
اهداف
1-2-1- اهداف اصلی:
ارتقای سطح کیفی محدودهی سکونت انسان از طریق به حداکثر رساندن حضور طبیعت و مصادیق آن در قالب اشکال، سیستمها و فرآیندهای طبیعی در عرصهی زندگی شهری و به عبارتی دیگر زندگی بخشیدن به کالبد ساختمانها و محیطهای انسان ساخت.
1-2-2- اهداف فرعی:
کمک به احیای محدوده های سبز شهر شیراز با حفظ و در صورت نیاز اصلاح تراکم جمعیتی و کاربریهای محدودهی انتخابی اجرای طرح.
استفاده از مناسبترین الگوی سکونت با به دست آوردن برآیندی از الگوی زندگی مردم منطقه و الگوهای متناسب با طراحی طبیعت محور و پایدار.
1-3- ضرورت طرح
ساخت و ساز در محدودههای سبز شهری علیالخصوص شهرهایی نظیر شیراز و اصفهان رو به رشد است و در صورتی که الگویی مدون در این محدوده وجود داشته باشد به یقین آسیب ساختمانهای غیر قابل اجتناب را به حداقل رسانده و هویت شهری مانند شیراز را حداقل در محورهای سبز تاریخیاش حفظ و احیا می نماید. از این رو طرح فوق در جهت تبدیل یک محله مسکونی که در محدوده محور سبز دلگشا به سعدی شهر شیراز قرار گرفته به محلهای طبیعت محور، تلاش مینماید تا با انتخاب محل احداث خانه طبیعت دوست در این محدوده، به شکلی همهجانبه از طبیعت بومی در سطوح مختلف منطقه حمایت نماید و شاید تعریفی متناسب با اصول طراحی طبیعتدوست را در عرصه زندگی انسان ارائه دهد.
1-4- چهارچوب نظری
در این پژوهش سعی شده تا با کنار هم قرار دادن ویژگیهای طراحی بیوفیلیک در کنار دیگر مفاهیم طبیعی مهم نظیر بوم منطقه و الگوهای طراحی مسکونی، نهایتا به الگویی بهینه برای طرح مورد نظر دست یابیم.
-5- فرضیه و سوالات
حضور طبیعت در زندگی انسان از ضروریات جوامع امروزی است و موجب ارتقای شرایط جسمی و روحی انسان می شود.
آیا می توان طبیعت بکر را در شکلی پایدار و از طریق شبیه سازی سیستم ها و فرآیندهای طبیعی در کالبد و الگوی معماری وارد نمود.
آیا می توان کالبد معماری را به محل امنی برای زندگی متعادل گونه های جانوری و گیاهی تبدیل نمود.
الگوی بهینه ی زندگی و سکونت با توجه به اضافه شدن بعد طبیعت به معماری چیست و تا چه میزان از کهن الگوها می توان بهره گرفت.
1-6- روش تحقیق
در این پژوهش از طریق تحلیل داده های به دست آمده از کتب معتبر در زمینه معماری طبیعت دوست و تطبیق نتایج نهایی با نمونه های عملی انجام شده سعی در دستیابی به الگوی بهینه زندگی، مطابق با رویکرد طرح، خواهد بود. در نهایت طرح با معیارهای طراحی طبیعت دوست مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و به میزان موفقیت طرح در این زمینه امتیاز تعلق خواهد گرفت.
2- فصل دوم (پیشینه تحقیق)
2-1- رابطه انسان و طبیعت
طرز تفکر انسان در مورد طبیعت عامل مهمی در مورد نحوهی تأثیرگذاری وی بر روی طبیعت یا همان معماری و شهرسازی است. در این زمینه همواره دو نوع تفکر وجود دارد، تفکر شرقی که در آن انسان خود را جزئی از طبیعت میدانسته و همواره در ارتباطی تنگاتنگ و چندسویه با آن به سر میبرده است. و تفکر غربی که طی آن یک رابطهی سهگانه بین انسان، خدا و طبیعت وجود دارد، به طوری که دو رابطهی انسان- طبیعت و خدا-طبیعت در این میان شکل گرفته است. (گروتر, 1383, ص. 146).
2-1-1- چهار دوره ی ارتباط انسان با طبیعت:
در رابطهی با سیر رابطهی انسان و طبیعت در طول تاریخ چهار بخش را میتوان شناسایی کرد:
دوره اول: دورهای که انسانها در مقابل طبیعت ناتوان و نسبت به آن متعهد بودهاند. در این دوره انسانها تحت سلطهی طبیعت قرار داشتهاند و طبیعت بر تمام ابعاد زندگی آنان تسلط داشته است. انسان تنها به دنبال تأمین نیازهای اولیهی بقا مانند امنیت و غذا بوده است.
دورهی دوم: در دوره دوم که تا ظهور انقلاب صنعتی ادامه دارد، انسانها در یک تقابل سازنده با طبیعت قرار دارند. جوامع طبیعی و دینی سنتی احترام خاصی برای طبیعت و منابع آن قائل هستند. در این دوره استفاده و بهرهبرداری از طبیعت با یک اصول مشخص و در حد نیاز میباشد و تخریب جدی به طبیعت وارد نمیشود. (محمودی نژاد, 1388, ص. 100). البته دستیابی گسترده به معماری بومی یکی از دستاوردهای ارزشمند این دوره است که در اثر تعامل مثبت و طبیعی انسانها با طبیعت حاصل شد و در بسیاری از مناطق دنیا به طرز موفق و قابل تقدیری تکامل یافت. شاید این برهه از زمان تناسب بیشتری با نظریهی فرازگرا در مورد رابطهی انسان و طبیعت داشته باشد، مبنی بر اینکه انسان در طول تاریخ با یک سیر پیشرفتگرا به تدریج رابطهاش را با طبیعت تکمیل نموده است.
دورهی سوم: با ظهور انقلاب صنعتی و ارائهی تفکرات جدید در مورد دین و انسان و جهان هستی انسانها خود را مالک بیچون و چرای جهان هستی میپندارند. انسانها نحوهی برخورد با طبیعت را در جهت بازدهی حداکثر اقتصادی و مادی مد نظر قرار داده (محمودی نژاد, 1388, ص. 100) و در این راستا، بهرهگیری از طبیعت به بهرهکشی از طبیعت مبدل میشود و تخریب منابع طبیعی شدت مییابد. شاید نظریهی فرودگرا در مورد رابطهی انسان و طبیعت را بیش از هر دورهای بتوان به این دوره نسبت داد مبنی بر اینکه انسان در طول دورهی حضورش بر کرهی زمین به تدریج از طبیعت فاصله گرفته به طوری که بهترین و کاملترین رابطهاش با طبیعت در آغاز طبیعت بوده است.
دورهی چهارم: اما در دورهی اخیر بشر به این نتیجه رسیدهاست که انهدام طبیعت و تخریب منابع آن نتیجهای جز انقراض نسل بشر و انهدام زیستکره نخواهد داشت. از این رو در این دورهی اخیر اصلاحاتی در مورد نحوهی برخورد با طبیعت آغاز شد. در این دوره درک از آسیبهای محیطی بالاتر رفته و جامعهی جهانی در صدد سازگاری صنعت با طبیعت بر آمده است (محمودی نژاد, 1388, ص. 127).
2-2- تاریخچه حضور طبیعت در معماری
جوامع امروزی در حالی به سمت حفظ طبیعت و تلفیق آن با معماری حرکت میکنند که بیشتر صاحبنظران به حضور طبیعت در معماری بومی گذشته معترفند. اما توجه دوباره به طبیعت بعد از انقلاب صنعتی را میتوان به طراحی قصر بلورین توسط ژوزف پاکستن نسبت داد. در بحبوحهی شکلگیری جنبشهای معماری قرن بیستم پیدایش گرایشات ارگانیک توسط فرانکلوید رایت و همچنین گرایش اکسپرسیونیستی گائودی به طبیعت به ادامهی این مسیر قوت بخشید. مواجهه با بحران انرژی و همچنین بیداری جوامع در مورد فجایع زیستمحیطی و نابودی منابع منجر به شکلگیری گرایشات اکولوژیک گردید. تعریف مفهوم پایداری و شکلگیری انجمن ساختمان سبز آمریکا و متعاقبا گرایش معماری سبز نقطهی شتابی در زمینهی فراگیر شدن حضور طبیعت در ساختمان بود. با معطوف شدن توجه طراحان به شگفتیهای موجود در طبیعت گرایش بومیمتیک یا زیستوارگی پا به عرصهی طراحی نهاد و در پی آن در تلفیق با تکنولوژی و علوم رو به رشد گرایش بیونیک شکل گرفت. این حوزه مفاهیمی نظیر بیومورف(زیست دگردیسی) را نیز در برگرفت. آخرین گرایش از این مجموعه گرایش بیوفیلیک یا زیستدوست است که از قلب علوم بیولوژیک به شکلی جامع و همهجانبه پا در عرصهی تئوری، علم و طراحی نهاده است.
شکلگیری تئوری بایوفیلیا
دکتر ادوارد ویلسون استاد زیستشناسی دانشگاه هاروارد که در زمینهی زیستشناسی مشهور به سلطان مورچگان است پس از بیست سال تحقیق و پژوهش بر روی زندگی اجتماعی حشرات به خصوص مورچهها مقولهی زیستجامعهشناسی را مطرح کرد. پس از آن با یافتن شواهدی در زمینهی طبیعت نهفته در رفتار انسانها متوجه وابستگی ذاتی و همیشگی نسل بشر به طبیعت شد و تئوری بایوفیلیا را در سال 1984 در قالب کتابی با عنوان باوفیلیا منتشر نمود. نظریهی وی با استقبال شایانی در مجامع علمی مواجه گشت و جوایز بینالمللی ارزندهای را به خود اختصاص داد. در سال 1993 کتاب فرضیهی بایوفیلیا به وسیلهی دکتر استفان کلرت مدرس علوم محیطی در دانشگاه ییل وبا همکاری دکتر ادوارد ویلسون منتشر شد و این سر آغاز ورود بیوفیلیا به عرصهی طراحی است.
بایوفیلیا در گستره ی علم
بایوفیلیا از همان ابتدا با وجود شواهد علمی در مورد وابستگی انسان به طبیعت شکل گرفت اما در ادامه با بیشتر شدن این شواهد علمی تقویت شد. در حوزهی روانشناسی و روانشناسی محیط نقش شفابخشی طبیعت غیرقابل انکار است و شگفتانگیزتر آنکه حضور عناصر طبیعت در فضاها نه تنها موجب کاهش بیماریهای ساکنین از جمله اختلالات جسمی نظیر سردرد یا اختلالات خواب میشود بلکه نقش بهسزایی در تسریع روند درمان و بهبودی بیماران دارد به طوری که بیمارانی که بعد از عمل به اتاق بهبودی دارای عناصر طبیعی منتقل میشوند روند بهبودی کوتاهتری خواهند داشت. همچنین علم بیوفیلیک در شناخت بیولوژی بدن انسان در محدودهی زیستعصبشناسی جهت دریافت بهتر نحوه ادراک و هماهنگ نمودن محیط با عناصر تامینکنندهی رضایت انسان موفق بوده است. در نهایت میتوان گفت که بایوفیلیا در یک رابطهی تکاملی با علم به سر میبرد به طوری که پیشرفت آن متقابلا وابسته به پیشرفت علوم انسانشناسی، بیولوژی و روانشناسی است.
ورود بایوفیلیا به حوزه طراحی:
ورود بایوفیلیا به عرصهی طراحی به عکس گرایشات دیگر معماری از حوزهی نظری و کتب علمی آغاز شد. در واقع طراحی بیوفیلیک در ابتدا تنها به دنبال ساختمانهای دارای ویژگیهای مورد نظرش بوده، نه به دنبال بیرونکشیدن ویژگیهای ساختمانهای ساختهشده برای شکل دهی به یک تئوری طراحی، که عموما روش متداول در شکلگیری گرایشات معماری بوده است. بایوفیلیا با تلاش دکتر استفانکلرت به عرصهی طراحی وارد شد. اولین بیانیهی طراحی بیوفیلیک توسط استفان کلرت به واسطهی انتشار کتاب "ساختن برای زندگی" در سال 2005 صورت گرفت و در سال 2008 با انتشار کتاب "طراحی بیوفیلیک" با همکاری مارتین مادور و جودیس هیرواگین کامل شد. آقای کلرت در این کتاب 72 عنصر طبیعت را برای حضور در محیط انسان ساخت پیشنهاد میدهد، در زمینهی طراحی شهری نیز آقای تیموتی بیتلی از مؤلفان سرشناس شهرسازی سبز کلیاتی از شهر بیوفیلیک را در این کتاب مطرح مینماید و در سال 2011 به تفصیل در کتاب "شهر بیوفیلیک" ویژگیهای یک شهر بیوفیلیک را بیان میکند.
3- فصل سوم (طبیعت دوستی)
در این فصل به بررسی طبیعتدوستی و مفاهیم مرتبط با آن خواهیم پرداخت.
3-1- واژه ی بایوفیلیا
واژهی بایوفیلیا متشکل از دو بخش "بایو" و "فیلیا" است. بخش اول در دستور زبان انگلیسی به عنوان پیشوند کلمات به حساب میآید و برگردان فارسی آن معادل پیشوند "زیست" است. مانند زیستاقلیم، زیست فناوری و زیستساختار و کلمات مشابه است که پیشوند زیست به معنای در ارتباط بودن با واحدها و سازوکارهای زیستی موجود در طبیعت است. بخش دوم کلمه نیز در دستور زبان انگلیسی به عنوان یک پسوند به حساب آمده و از ریشهی لاتین آن به معنای دوستداشتن است. در واقع این پسوند با اضافه شدن به هر کلمه معنای آن را توأم با دوست داشتن مینماید. به طور مثال “francofilia” به معنای فرانسه است. در نتیجه ترکیب این دو بخش معنای دوست داشتن زیست یا زیستدوستی را به دنبال خواهد داشت. اما به این دلیل که واژهی زیستدوست در برخی موارد ثقیل و درگیر با مباحث علم زیستشناسی است، در برخی موارد از واژهی طبیعتدوستی نیز بهره گرفته شدهاست.
منابع و مآخذ:
منابع فارسی:
آریانپور, ع. (۱۳۶۵). پژوهشی در شناخت باغهای ایران و باغهای تاریخی شیراز. تهران: نشر تاریخ و فرهنگ ایران زمین.
جوادی, ش., & عرب سلغار , ن. (1392). تجلی قداست آب در آرامگاه سعدی شیراز. فصلنامهی علمی پژوهشی باغ نظر, 13-22.
عبدالنبی امامی، محمد علی بدری زاده، و محمد مهدی دروش. (1390). طرح تفضیلی شیراز. شیراز: سازمان برنامه و توسعه شهرداری شیراز.
علی رونق زاده. (13 09, 1390). اخبار. تاریخ الاسترداد 18 10, 1392، من سایت رسمی سازمان پارک ها و فضاهای سبز شیراز: http://www.eshiraz.ir/news/parks/fa/6861
کرامت الله افسر. (1374). تاریخ بافت قدیمی شیراز. تهران: نشر قطره.
کریستوفر الکساندر. (1391). سرشت نظم. تهران.
گروتر, ی. (1383). زیبایی شناسی در معماری. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
محمودی نژاد, ه. (1388). معماری زیست مبنا. تهران: انتشارات هله.
مرکز آمار ایران. (1390, 11 2). درگاه ملی آمار. بازیابی از نتایج سرشماری 1390: http://www.amar.org.ir/
منابع انگلیسی:
alexander, c. (2002). the nature of order. california: the center for environmental structure.
alexander, c., ishikava, s., & silverstein, m. (1977). a pattern language. new york: oxford univesity press.
Beatley, T. (2010). Biophilic Cities,Integrating Nature into Urban Design and Planning. Washington: ISLAND PRESS.
Farr Douglas. (2008). sustainable urbanism; designing with nature. new jersey: john wiley & sons inc.
Grant Hildebrand. (2008). biophilic architectural space. تألیف stephen R Kellert، judith H Heerwagen، و Martin L Mador، biophilic design; the theory, science, and practice of bringing buildings to life (الصفحات 263-276). new jersey: john wiley & sons inc.
Janine Benyus. (2002). Biomimicry: Innovation Inspired by Nature. New York: Harper Perennial.
judith H. heerwagen. (2001). Building biophilia: Connecting people to nature,. Environmental Design + Construction، 30-34.
Moughtin, C., & Shirley, P. (2005). URBAN DESIGN: GREEN DIMENSIONS. Burlington: Architectural Press.
opMAAT. (2008, 6 12). opMAAT, architecture, urbanism, research and consultancy. Retrieved from Kwarteel Eva-Lanxmeer Culemborg : http://www.opmaat.info/projecten/kwarteel-eva-lanxmeer-culemborg
Owen, D. (2009). Green Metropolis: Why Living Smaller, Living Closer, and Driving; Less Are the Keys to Sustainability. New York: Riverhead Books.
Squire, L. R., & Kandel, E. R. (2009). Memory: From Mind to Molecules. newyork: ROBERTS & Company PUBL,.
stephen R. kellert، judith H. heerwagen، و Martin L. Mador. (2008). biophillic design, th etheory, science, and practice of bringing buildings to life. New Jersey: John Wiley and sons, Inc.
timothy Beatley. (2008). toward biophilic cities: strategies for integrating nature into urban design. تألیف stephen R Kellert، judith H Heerwagen، و martin L Mador، biophilic design; the theory, science, and practice of bringing buildings to nature (الصفحات 277-295). new jersey: john wiley & sons, inc.