پایاننامه کارشناسی ارشد
مهندسی عمران – مهندسی زلزله
1392
چکیده:
پلهای تیر و دال بتنی با تکیهگاههای نِئوپرن از متداولترین پلهای بزرگراهی کشور میباشند. در این پلها با توجه به لزوم تامین حرکت آزاد عرشه، ناشی از تغییرات دما و عدم استفاده از کلید برشی در راستای طول پل، افتادن عرشه از روی پایهها و یا ضربه زدن عرشه به کوله، در هنگام ارتعاش طولی عرشه، از موارد مهم خرابی پلها در زلزلههای گذشته میباشد. یکی از روشهای موثر جلوگیری از افتادن عرشه و یا ضربه زدن به کوله، استفاده از مقیدکننده حرکت در راستای طول پل میباشد. هدف اصلی از این پژوهش، بررسی اثر استفاده از مقید کنندههای طولی بر عملکرد لرزهای پلهای متداول تیر و دال بتنی میباشد. بدین منظور یک پل سه دهانه با دهانههای برابر و یک پل سه دهانه با دهانههای نامساوی مجهز به مقیدکنندههای طولی در پایه و در کولهها مدلسازی شده و عملکرد لرزهای پلها با استفاده از تحلیل دینامیکی تاریخچه زمانی غیرخطی، بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد استفاده از مقیدکنندههای طولی، موجب کاهش قابل ملاحظه جابهجایی نسبی عرشه و همچنین کاهش شدت اصابت عرشه به کوله می شود. علاوه براین، عملکرد لرزهای پایههای پل نیز به طور قابل ملاحظهای بهبود مییابد.
واژههای کلیدی
پل، زلزله، شریان حیاتی، میراگر، مقیدکننده، تحلیل غیرخطی
فصل اول
مقدمه
امروزه راهها و زیربناهای حمل و نقلی، نقش عمدهای را در سرنوشت جوامع دارند به طوری که توسعه کمی و کیفی راههای ارتباطی یکی از اصلیترین شاخصهای ارزیابی میزان توسعهیافتگی جوامع به شمار میرود. پلها نیز از اجزای مهم و لاینفک راهها محسوب میشوند. تجربه زلزلههای گذشته نشان داده است که پلها از آسیبپذیرترین اجزای راه میباشند. در کشور ما که آییننامههای طرح لرزهای پلها از پیشینه بسیار کوتاهی برخوردار است و با توجه به لرزهخیزی بسیاری از نقاط کشورمان، آسیبپذیری لرزهای تعداد زیادی از پلهای موجود محتمل است. پلهای تیر و دال چنددهانه با تکیهگاههای نِئوپرن، از متداولترین پلهای بزرگراهی کشور میباشند. در این پلها معمولاً درزهای انبساط در پایههای میانی و کولهها به منظور تأمین حرکت طولی ناشی از تغییرات دما تعبیه میگردد. عمکرد لرزهای این نوع پل در راستای طول و عرض پل کاملاً متفاوت میباشد. در جهت عرضی نیروی اینرسی عرشه پل از طریق تکیهگاهها و بلوکهای برشی، به عناصر زیر سازه (پایه، کوله و فونداسیون) منتقل میشود. جرم عرشه پلها نسبتاً زیاد میباشد و لذا نیروی اینرسی ناشی از ارتعاش عرضی آن میتواند به عناصر زیر سازه آسیب جدی برساند. در جهت طولی، به علت عدم وجود کلید برشی و مقاومت نسبتأ کم تکیهگاههای نئوپرن، احتمال فروافتادن عرشه از روی پایهها و یا برخورد عرشه به کوله زیاد است و این نوع شکست در زلزلههای گذشته به وفور مشاهده شده است. در راستای طول پل مشکل فرو افتادن عرشه از روی پایه و یا برخورد عرشه به کوله جدی است و ضرورت دارد در راستای طول پل تمهیداتی در نظر گرفته شود. یکی از روشهای موثر جلوگیری از این نوع شکستها، استفاده از مقیدکننده حرکت در راستای طول پل میباشد. در این پژوهش اثر استفاده از انواع مقیدکنندهها شامل کابلهای مهاری، مقیدکنندههای قفل شونده و میراگرهای ویسکوز بر عملکرد لرزهای پلهای تیر و دال بتنی مورد مطالعه قرار میگیرد. جنبههای متمایز پژوهش حاضر نسبت به پژوهشهای مشابه خارجی عبارتند از:
پلهای مورد مطالعه در اکثر مطالعات خارجی، پلهای دهانه ساده دارای درز میانی (in span hinge)، میباشد در حالی که پلهای متداول کشور ما به صورت تکیهگاه ساده بر روی پایهها اجرا میشود.
در اکثر مطالعات قبلی تغییرات جابجایی نسبی عرشه به عنوان پاسخ معیار در بررسی و قضاوت سیستمهای مقیدکننده، مورد توجه قرار گرفته است، در حالی که در پژوهش حاضر، تشکیل و توسعه مفاصل پلاستیک در پایهها، بررسی شده است.
در پژوهشهایی که کابلهای فولادی را به عنوان سیستم مقیدکننده طولی مورد مطالعه قرار دادهاند، مبنای اصلی، رفتار الاستیک کابلهای فولادی بوده است. در حالی که در این پژوهش، رفتار پلاستیک کابلها نیز بررسی شده است.
انواع مقید کننده های طولی
از مهارهای معمول مفاصل، در پلها میتوان به مهارهای کابلی، میلههای با مقاومت بالا، مقیدکنندههای قفلشونده، میراگرهای ویسکوز، میراگرهای جاریشونده، مقیدکنندههای FRP و مقیدکنندههای SMA اشاره کرد. حین زلزله ممکن است قابهای مجاور به صورت غیرهمفاز مرتعش شوند و دو نوع از مسائل ناشی از جابهجایی را سبب شوند. نوع اول، مشکلات ناشی از برخورد قابها به یکدیگر در مفاصل است. در حالت کلی، این خسارت محلی باعث فروریزش پل نخواهد شد و بنابراین زیاد نگران کننده نیست. نوع دوم هنگامی اتفاق میافتد که مفصل انبساطی باز میشود و اجازه حرکات بسیار بزرگ قابها و عدم نشست تکیهگاهی را میدهد. مهارها برای بستن قابها به یکدیگر استفاده می شوند و جابهجاییهای نسبی را از قابی به قاب دیگر محدود میکنند و مسیر مناسبی برای انتقال نیرو در عرض مفصل فراهم میآورند. هدف اصلی، جلوگیری از افتادن دهانهها از تکیهگاهشان است. بعضی فاکتورها مانند دوره تناوب سازه، قابلیت انعطاف، مقاومت مفصل، قاب خمشی، دیافراگم، ظرفیت کششی روسازه و تا اندازهای هندسه روسازه در انتخاب نوع مهار موثرند.
(تصاویر در فایل اصلی قابل مشاهده است )
تاریخچه طراحی لرزهای پلها و لزوم بررسی آسیبپذیری لرزهای پلهای موجود
در آمریکا تا سال 1940 میلادی ( 1319 شمسی ) آییننامه طراحی پل، بدون اشاره به لزوم درنظر گرفتن نیروی ناشی از زلزله مورد استفاده قرار می گرفت. از سال 1940 در نظر گرفتن نیروی زلزله در طراحی پلها اول در کالیفرنیا و متعاقب آن از سال 1949 در ویرایش پنجم آشتو در تمام آمریکا (بدون ارائه دستورالعملی برای تعیین این نیرو) الزامی شد. در سال 1961 روش تعیین نیروی ناشی از زلزله با توجه به ساختگاه پل، بین 4درصد وزن پل برای سازههای واقع بر روی پی گسترده، الی 6درصد وزن پل برای سازههای واقع بر روی شمع، وارد مقررات طراحی پلهای آمریکا گردید که تا سال 1975 بدون تغییر باقی ماند. پس از زلزله سال 1971 سانفرناندو، ابتدا در سال 1973در ایالت کالیفرنیا و از سال 1975 توسط آشتو برای کل آمریکا، مقررات جدیدی برای طرح لرزهای پلها شامل ارتباط محل با گسل فعال، پاسخ لرزهای خاک محل و مشخصات دینامیکی پل ارایه گردید. در سال 1992 و پس از زلزلههای متعدد نورتریچ 1984 و مکزیک 1985، تغییر اساسی در مقررات لرزهای آشتو راه یافت و بهصورت یک بخش متمایز منتشر گردید. از طرف دیگر در ژاپن، خرابی وسیع پلها در زلزلههای مختلف از جمله زلزله 1995کوبه همراه با تحقیقات وسیعی که پس از این زلزلهها انجام شد، منجر به تغییرات اساسی در آیین نامه طراحی لرزهای پلها در ژاپن در سال 1996 میلادی شد.
آییننامه طرح لرزهای پلها در ایران اولین بار به صورت پیشنویس، در سال 1372 توسط مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن تدوین گردید و در سال 1375 مورد تصویب هیات دولت جهت رعایت توسط مشاوران قرار گرفت. در سال 1384 مقررات کاملتری توسط وزارت راه و ترابری تدوین و انتشار یافت که رعایت آن برای طراحی پلهای خارج از شهر الزامی میباشد. به این ترتیب پلهایی را که قبل از سال 1375 ساخته شده اند، با توجه به فقدان آییننامه مدوَّن پلسازی در ایران میتوان نامطمئن تلقی نمود. هرچند بسیاری از این پلها توسط مهندسین مشاور مجرب، طراحی و دانش موجود زمان در طرح آنها بهکار گرفته شده است، لکن بررسی مجدد طراحی و محاسبات این پلها با توجه به پیشرفتهای بهدست آمده در دانش مهندسی زلزله در سالهای اخیر، امری اجتناب ناپذیر است. اینکه این بررسی برای همه پلها، ضرورت دارد یا نه بستگی به عوامل متعددی دارد. یکی از این عوامل اهمیت این پلها در امدادرسانی از طریق آنها به مناطق مختلف میباشد. این پلها ممکن است پس از بررسی، قابل قبول و یا نامطمئن تشخیص داده شوند. پلهای قابل قبول پلهایی خواهند بود که با توجه به دانش روز دارای ایستایی قابل قبول بوده و بتوانند پس از بیشینه زلزله قابل تصور(MCE) قابل بهره برداری باشند و پلهای نامطمئن پلهایی هستند که ایستایی آنها در هنگام بروز زلزلههای طرح و یا بیشینه زلزله قابل تصور، محل اطمینان نباشد. لذا طبیعی است که پلهای نامطمئن در صورت تشخیص باید مورد تقویت قرار گرفته و یا در صورت اقتصادی نبودن تقویت، درمورد جایگزینی مسیر آنها بررسی لازم بهعمل آید]1[.
معرفی فصلهای گزارش
در فصل اول (فصل جاری) با ذکر مقدمهای دلایل پرداختن به موضوع سقوط عرشه پلها توضیح داده شده و وجوه تمایز پژوهش حاضر با پژوهشهای مشابه که در خارج از کشور انجام گرفته، بیان شده است. در ادامه این فصل، انواع سیستمهای مقیدکننده طولی و شیوه عملکرد آنها به طور مختصر معرفی شده است. سپس تاریخچه طراحی لرزهای پلها در جهان و ایران مرور میشود و در پایان فصلهای گزارش تشریح میشود. در فصل دوم، آسیبپذیری لرزهای پلهای بتنی تشریح شده است. انواع آسیبپذیری لرزهای در عرشه پلها، آسیبپذیری پایهها و کوله، با ذکر نمونههایی که در زلزلههای گذشته به وقوع پیوسته است به همراه تصاویر، توضیح داده شده است. خاطر نشان میشود در این پژوهش به مقابله با یکی از این مودهای خرابی، یعنی فروافتادن عرشه پلها به تفصیل پرداخته شده است. در ادامه، سقوط عرشه پلها و عملکرد مقیدکنندههای طولی در زلزلههای گذشته مورد بررسی قرار گرفته است. پس از آن انواع متداول مقیدکنندههای طولی شامل مهارهای کابلی، میلههای فولادی، آلیاژهای هوشمند، میراگرها، سیستمهای قفل شونده و . . . معرفی شده است. بعد از معرفی انواع سیستمهای مقیدکننده، روشهای طراحی مقیدکنندههای طولی که عمدتاً برای مهارهای کابلی توسعه یافتهاند، شامل شیوههای آییننامهای و روشهای تحقیقاتی، ارائه شده است. در بخش دیگری از این فصل، پژوهشهای شاخصی که به طور تحلیلی و آزمایشگاهی، در زمینه بررسی عملکرد لرزهای پلهای مجهز به مقیدکنندههای طولی در خارج از کشور و در داخل، صورت گرفته است به طور مختصر معرفی شده است. در پایان فصل دوم، به اثر طول نشیمنگاه در طراحی لرزهای پلها پرداخته شده است. ببدین صورت که پس از ذکر پارامترهای موثر در طول نشیمنگاه، دیدگاه آییننامههای مختلف در مورد طول نشیمنگاه پلها مطرح شده است. در فصل سوم به تشریح روند مدلسازی در این پژوهش پرداخته شده است. ابتدا مشخصات پلهای مورد مطالعه شامل مشخصات هندسی، مشخصات مصالح و مدل اجزای محدود توضیح داده شده است. در ادامه بارگذاری لرزهای و مشخصات شتابنگاشتهای انتخابی و همچنین روش تحلیل تاریخچه زمانی غیرخطی ارائه گردیده است. این فصل با تشریح مشخصات سیستمهای مقیدکننده طولی سهگانه مورد مطالعه در این پژوهش پایان مییابد. در فصل ششم نتایج حاصل از پژوهش ارائه شده است. ابتدا نتایج برای هریک از سیستمهای مقیدکننده به تفکیک ارائه شده است. بدین منظور تاریخچه زمانی پاسخ سازه تحت اثر زلزله طبس ارائه شده و برای سایر زلزلههای انتخابی، بیشینه پاسخها مقایسه شده است. پس از ارائه نتایج، نتاج عملکرد انواع سیستمهای مقیدکننده، به منظور انتخاب یک سیستم مقیدکننده مناسب، مقایسه شده است. در فصل چهارم، پس از جمعبندی نهایی، پیشنهاداتی برای پژوهشهای آتی ارائه شده است. این نوشتار دارای دو پیوست نیز میباشد. در پیوست اول، صحت سنجی تحلیل تاریخچه زمانی نرمافزار مورد استفاده، ارائه شده است. در پیوست دوم، تاریخچه زمانی پاسخهای سازه برای همه شتابنگاشتها و همه سیستمهای مقیدکننده درج شده است.
Abstract
Multi-span girder and slab bridges are the most common type of bridges in Iran. During an earthquake modes of failure in longitudinal direction differs from modes of failure in transverse direction. In the longitudinal direction the superstructure is suseptable to falling off the supports or pounding with the abutments. To prevent such failures it is necessery to inhibit longitudinal displacement of the superstructure. This would require installation of restrainers to limit the longitudinal movement and keep the structure tied together during earthquakes. In this project the behavior of a three span simply supported concrete bridge equipped with different types of restrainers would be studied. Dynamic time history analyses would be carried out to assesss the responses of the bridge with and without restrainers. At least three different types of restrainers with two different configuration would be studied.
Key Words: Bridge, earthquake, Lifeline, damper, restrainer
مراجع:
برجیان حبیب، "آسیبپذیری لرزهای شریانهای ترابری ایران"، اولین همایش ملی مهندسی زلزله و شریانهای حیاتی، پژوهشگاه بینالمللی مهندسی زلزله و مهندسی زلزله، اردیبهشت ماه 1377.
رهایی, علیرضا (1370). بررسی عملکرد، آسیبپذیری و بهسازی پلها. تهران: انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر
Moehle, J.P., Eberhard, M.O. "Earthquake Damage to Bridges." Bridge Engineering Handbook. Ed. Wai-Fah Chen and Lian Duan, Boca Raton: CRC Press, 2000.
معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاستجمهوری (1390). راهنمای روشها و شیوههای بهسازی لرزهای ساختمانهای موجود و جزئیات اجرایی. نشریه شماره 524، تهران: مولف
معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاستجمهوری (1390). راهنمای بهسازی لرزهای پلها. نشریه شماره 511، تهران: مولف
Rita Johnson, Jamie E Padgett, M Emmanuel Maragakis, Reginald DesRoches and M Saiid Saiidi (2008). “Large scale testing of nitinol shape memory alloy devices for retrofitting of bridges”. Smart Mater. Struct. 17 (2008) 035018 (10pp).
R. Johnson, M. Saiidi, M. Maragakis (2005). “A STUDY OF FIBER REINFORCED PLASTICS FOR SEISMIC BRIDGE RESTRAINERS”. Report No. CCEER-05-02. Nevada Department of Transportation.
Reginald DesRoches , M.EERI, and Gregory L. Fenves. (2001). “Simplified Restrainer Design Procedure for Multiple-Frame Bridges”. Earthquake Spectra, Volume 17, No. 4, pages 551–567.
Reginald DesRoches and Gregory L. Fenves.(2000). “DESIGN OF SEISMIC CABLE HINGE RESTRAINERS FOR BRIDGES”. Journal of Structural Engineering, Vol. 126, No. 4.
R. DesRoches , M. Delemont (2002). “Seismic retrofit of simply supported bridges using shape memory alloys”. Engineering Structures 24 (2002) 325–332.
Reginald DesRoches, Thomas Pfeifer, Roberto T. Leon and Tam Lam (2002). “Full-Scale Tests of Seismic Cable Restrainer Retrofits for Simply Supported Bridges”. Journal of Bridge Engineering, Vol. 8, No. 4.
Gakuho WATANABE and Kazuhiko KAWASHIMA(2004). “EFFECTIVENESS OF CABLE-RESTRAINER FOR MITIGATING ROTATION OF A SKEWED BRIDGE SUBJECTED TO STRONG GROUND SHAKING”. 13th World Conference on Earthquake Engineering Vancouver, B.C., Canada August 1-6, 2004 Paper No. 789.
Bassem Andrawes and Reginald DesRoches (2007). “Comparison between Shape Memory Alloy Seismic Restrainers and Other Bridge Retrofit Devices”, Journal of Bridge Engineering, Vol. 12, No. 6.
امیر ملکشاهی و مرتضی بسطامی، "کاربرد مهار کابلی در مقاومسازی عرشه پلها"، پنجمین کنگره ملی مهندسی عمران، 1389.
شایانفر محسنعلی، میرزایی اکبر (1388)، "بررسی عملکرد لرزهای پلهای خمیده بتنی در پلان و مجهز به کابلهای مقیدکننده طولی، به منظور جلوگیری از سقوط عرشه". نشریه اساس، تابستان 1388.
Adams, D. D. and Wood, W. L. (1983), “Comparison of Hilber-Hughes-Taylor and Bossak „α-methods‟ for the numerical integration of vibration equations”. Int. J. Numer. Meth. Engng., 19: 765–771.
Douglas P. Taylor, President Taylor Devices, Inc." FLUID LOCK-UP DEVICES B A ROBUST MEANS TO CONTROL MULTIPLE MASS STRUCTURAL SYSTEMS SUBJECTED TO SEISMIC OR WIND INPUTS".
Aiken I.D., Nims D.K., Whittaker A.S., Kelly J.M., (1993), “Testing of passive energy dissipation systems”, Earthquake Spectra, Vol 9(3).
Stefano BERTON, Hans STRANDGAARD and John E. BOLANDER (2004). "Effect of nonlinear fluid viscous dampers on the size of expansion joints of multi-span prestressed concrete segmental box-girder bridges". 13th World Conference on Earthquake Engineering Vancouver, B.C., Canada August 1-6, 2004 Paper No. 1618.
مهدی پورنداف حقی، اکبر واثقی، ساسان عشقی (1384)، "بررسی عاثر طول نشیمنگاه در طراحی لرزهای پلها". پژوهشنامه زلزله شناسی و مهندسی زلزله، سال هشتم، شماره دوم و سوم، تابستان و پاییز 1384.