پایان نامه کارشناسی ارشد در (علوم تربیتی-مدیریت و برنامهریزی آموزشی)
اردیبهشت ماه 1394
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، ارزشیابی برنامه درسی پردیسهای دانشگاه فرهنگیان استان سیستان و بلوچستان بر اساس اسناد بالا دستی بوده است.
روش پژوهش حاضر، ارزشیابی با استفاده از الگوی (CIPP) بود. جامعه آماری این تحقیق شامل 100 نفر از اساتید مؤظف و غیرمؤظف شاغل در پردیسهای دانشگاه فرهنگیان استان سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی 94-93 بوده است که با استفاده از جدول مورگان تعداد 80 نفر از آنان با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز این پژوهش، از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد، که پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ محاسبه گردید. این ضریب برای عنصر محتوای برنامه درسی (77/0)، اهداف برنامه درسی (75/0)، فرآیند یاددهی– یادگیری (89/0)، استفاده از فنآوری اطلاعات (78/0)، دورههای کارورزی دانشجو معلمان (87/0)، تعامل مستمر دانشجو معلمان و اساتید با مراکز علمی و پژوهشی (90/0)، شیوه تعیین صلاحیت و جذب دانشجو معلمان (65/0)، مشارکت اساتید در تولید برنامه درسی (87/0) و فرآیند ارزشیابی از آموختههای دانشجو معلمان (84/0) به دست آمد. تجزیه و تحلیل جداول توافقی توزیع فراوانی دادهها و آزمون استنباطی خیدو نشان داد که از نظر اساتید دانشگاه فرهنگیان میزان بازنگری در شیوه تعیین صلاحیت و شیوه جذب دانشجو معلمان در مقایسه با اسناد بالا دستی مطلوب ارزیابی شده است و میزان بازنگری در عنصر محتوای برنامه درسی، اهداف برنامه درسی، فرآیند یاددهی– یادگیری، دورههای کارورزی دانشجو معلمان، مشارکت اساتید در تولید برنامه درسی در مقایسه با اسناد بالا دستی نسبتاً مطلوب ارزیابی شده است. یافتهها همچنان نشان داد که بر اساس ارزیابی مشارکت کنندگان در تحقیق میزان بازنگری در عنصر استفاده از فنآوری اطلاعات در فرآیند یاددهی یادگیری، فرآیند ارزشیابی از آموختههای دانشجو معلمان و تعامل مستمر دانشجو معلمان و اساتید با مراکز علمی و پژوهشی در مقایسه با اسناد بالادستی نامطلوب میباشد.
بنابراین با توجه به یافتههای پژوهش نیاز است که دانشگاه فرهنگیان به استناد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اساسنامه این دانشگاه در زمینه فرآیند ارزشیابی از آموختههای دانشجو معلمان، استفاده از فنآوری اطلاعات و ارتباطات در یادگیری و تعامل مستمر دانشجو معلمان و اساتید این دانشگاه با سایر مراکز علمی و پژوهشی اقدامات عملی چشمگیری از خود نشان دهد.
کلمات کلیدی: ارزشیابی برنامه درسی، دانشگاه فرهنگیان، اسناد بالا دستی، الگوی ارزشیابی.CIPP
فصل اول
کلّیات
1-1- مقدمه
آموزش عالی در ایران بر حسب ضرورتهای تاریخی،«دگرگونیهای بسیاری بهخود دیده و مسیر پرفراز و نشیب و گسیختهای را پیموده است». استفاده از ارزیابی در فعالیتهای آموزشی به اندازه خود فعالیتهای آموزشی قدمت دارد؛ اما به کار گرفتن ارزیابی آموزشی بعنوان بازخوردی جهت بهبودی فعالیتهای آموزشی امری نسبتاً جدید است (بازرگان، 2008). در نظام آموزش عالی از ارزیابی آموزشی میتوان برای انتخاب دانشجو، هیأت علمی، برنامه درسی و بطور کلی سایر درون دادهای نظام آموزشی استفاده کرد، علاوه بر آن بر چگونگی اجرای فرایند نظارت نموده، سرانجام با استفاده از ارزیابی برون داد و پیامدها نظام را در جهت مطلوب هدایت کرد.
بنابراین، ارزشیابی باید جهت گیری صریح ارزشی داشته باشد و طراحی آن با هدف کمک به ارتقای علمی و بهبود برنامهها از طریق خود ارزشیابی صورت پذیرد. با توجه به تحولات عظیمی که در عرصههای علمی– آموزشی در حال وقوع است، وظیفه و مسئولیت بزرگ دانشگاه فرهنگیان تربیت فارغالتحصیلانی است، که با درک عمیق از جهانی شدن آموزش در دهکده جهانی و با کسب آگاهی از دانش متحول کنونی و نیازهای جامعه، بهطور اثربخش و با واقعنگری، با ارائه برنامههای آموزشی در پایههای مختلف به جامعه کمک نماید. چرا که برنامههای درسی آینه تمام نمای پیشرفت و انعکاسی از پاسخگو بودن دانشگاهها به نیازهای در حال تغییر جامعه هستند. ارزشیابی برنامههای درسی دانشگاه فرهنگیان مسأله بسیار مهمی است که بطور منظم و علمی میزان تحقق آنها براساس اسناد بالا دستی تا چه حدودی صورت پذیرفته است، در حالی که ارزشیابی جزء جدا نشدنی در آموزش و زمینه ساز تحولی عمیق است. جایگاه والای دانشگاه فرهنگیان در فرایند توسعه ملی و توجه بر سرمایه گذاری در منابع انسانی از طریق گسترش این آموزشها ضرورت شناخت اهمیت، و ارتقای پایگاه معلمان در کشور، محقق را برآن داشته است تا به ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان بر اساس بند 11 سند تحول بنیادین آموزش و پرورش«باز مهندسی سیاستها و باز تنظیم اصول حاکم بر برنامه درسی تربیت معلم با تأکید بر کارورزی و انطباق سطح شایستگیهای حرفهای معلمان در سطح ملی و جهانی با مقتضیات الگوی برنامه درسی در نظام تعلیم و تربیت و طراحی سیاستهای مناسب برای ارتقای شیوههای جذب، تربیت و نگهداشت معلمان در آموزش و پرورش (7،4،2،1،و8)»پرداخته و پیشنهادهایی را در راستای بهبود و ارتقاء این دانشگاه ارائه نماید. این امر زمینهساز فعالیتهای بعدی در این راستا و کمک کننده به برنامهریزان جهت تنظیم برنامههای دقیقتر در این دانشگاه میباشد.
1-2- بیان مسئله
از عوامل مؤثر در توسعه نظامند آموزش عالی و بهبود کیفیت آن، برنامه درسی است. برنامه درسی هسته اصلی تمام برنامهها، و محور همه فعالیتهای آموزشی است و میتوان از آن به عنوان قلب تپنده نظام تربیتی یاد کرد. نقش برنامهریزی درسی در آموزش عالی، فراهم آوردن تجربیاتی است جهت توسعه صلاحیتها و مهارتهای لازم در دانشجویان تا بتوانند مسائل را تشخیص داده و برای آنها راه حل پیدا کنند. طراحی برنامههای آموزشی یا درسی باید با توجه به نیازهای واقعی کسانی که از این خدمت استفاده می کنند، صورت پذیرد و اهداف آموزشی با نیازهای علمی مصرفکنندگان این خدمت مرتبط باشد. بازنگری برنامههای درسی، سازوکاری است که اصلاح مداوم روشها را در آموزش عالی تضمین میکند. تعیین ارزش برنامه حول محورهای زیر انجام میگیرد.
1-آیا برنامه درسی مقصودی را که به خاطر آن الگو پردازی شده است، برآورده میسازد؟ آیا این مقاصد روایی دارند؟
2-آیا برنامه درسی برای گروه معینی از فراگیران که برایشان مورد استفاده قرار گرفته، مناسب است؟
3-آیا مدلهای آموزشی انتخاب شده به هدفهای مورد جستجو بهترین انتخاب است؟ (خوی نژاد، 1377).
ارزشیابی برنامه درسی عبارت است از فرایند بررسی ارزش و شایستگی برنامه درسی. بررسی و مطالعه ارزش و شایستگی هم شامل عناصر و جنبههای خاص برنامه درسی و هم کل برنامه درسی میشود. برنامهریزی درسی، نیازمند بررسی و کنترل کیفیت میباشد. لذا ضروری است با بررسی تمام ابعاد و عناصر برنامههای درسی، اصلاحات لازم در برنامه درسی و یا اجزای آن صورت پذیرد.
ارزشیابی از برنامه درسی فرایندی مداوم و مستمر است که از ابتدا تا پایان برنامه درسی انجام میپذیرد. در فرایند شکلگیری مفهوم برنامه درسی، صاحبنظران تربیتی جهت تبیین برنامه درسی، عناصر و مؤلفههای آن را مورد توجه قرار دادهاند. (تایلر[1]، 1949) برنامه درسی را، تعیین هدف، محتوا، روش و ارزشیابی میداند. (زایس[2]، 1976، به نقل از مهدیزاده، شفیعی، 1388) در تبیین برنامه درسی به عناصر، هدف، محتوا، فعالیتهای یادگیری و روشهای ارزشیابی اشاره دارد. (کلاین[3]،1991) نه عنصر: اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری، فعالیتهای یادگیری، مواد و محتوای آموزشی، ارزشیابی، گروهبندی، زمان و فضا یا مکان را به عنوان عناصر برنامه درسی مطرح میکند.
بررسی تاریخچه ارزشیابی، مبین آن است که الگوهای متعددی در تمامی زمینهها به ویژه ارزشیابی آموزشی، ظهور کرده است. در پژوهش حاضر از بین الگوهای ارزشیابی، الگوی CIPP به کار گرفته شده است که یکی از اثر گذارترین الگوهای نظاممند است و در دههی 1970 توسط استافلبم[4] در مرکز مطالعات ارزشیابی دانشگاه اوهایو امریکا طراحی گردیده است. این الگو در ارتباط با مفاهیمی است که ریشه در هدفها، آزمونها و طرحهای تجربی دارد و در آن ارزشیابی عبارت از«فرایند تعیین کردن، بهدست آوردن و فراهم ساختن اطلاعات توصیفی و قضایی در مورد ارزش و مطلوبیت هدفها، طرح، اجرا و نتایج؛ به منظور هدایت تصمیمگیری، خدمت به نیازهای پاسخگویی و درک بیشتر از پدیدههای مورد بررسی» است. ویژگی متمایز کنندهی این الگو، خدمت به تصمیمگیریهای منطقی و ارزیابی همهی مراحل ایجاد برنامه است. این الگو چارچوبی جامع به منظور هدایت ارزشیابی برنامهها، پروژهها، محصولات، مؤسسات و سیستمها میباشد، از اینرو بعنوان مبانی نظری پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است.
همچنین کیفیت به معنای انطباق و تناسب ویژگیهایها با معیارها است (سینک[5]، 1985). کیفیت آموزشی را میتوان در رابطه با ویژگیهایی از بروندادهای آموزشی، پیشرفت تحصیلی فراگیران در قالب ضوابط برنامه درسی، میزان موفقیت نظام آموزشی در دستیابی به اهداف، و میزان تناسب آنچه که تدریس و آموخته میشود با نیازهای حال و آینده فراگیران، با توجه به شرایط خاص آنان و چشمانداز آینده، توصیف کرد. کیفیت در نظام دانشگاهی به«مجموعه ویژگیهای دانشآموختگان، آثار علمی منتشر شده، و خدمات تخصصی عرضه شده بوسیله اعضاء دانشگاه، که توانایی نظام را در برآوردن خواستههای بیان شده، یا اشاره شده، نمایان کند» اشاره میکند (بازرگان،1376). لذا کیفیت در آموزش عالی مفهومی چند بعدی است که به میزان زیادی به وضعیت محیطی نظام دانشگاهی با شرایط و استانداردهای رشته دانشگاهی بستگی دارد. جهت تعیین کیفیت درونی یک سیستم دانشگاهی، به بررسی مطلوبیت و وضعیت عناصر و مؤلفههای نظام آموزشی در جهت تحقق اهداف پرداخته میشود. در سیستم دانشگاهی، یادگیرنده در زمره مشتری اولیه محسوب میگردد و میزان رضایتمندی استفاده کننده از محصولات بیانگر مطلوبیت عناصر نظام آموزشی برای مشتریان داخلی است (رامسدن[6]، 1998). جهت بهبود کیفیت برنامههای دانشگاهی، بایستی به کیفیت مؤلفههای نظام آموزشی و یادگیری فراگیرندگان توجه شود و الزام و تعهد نسبت به کیفیت باید جزء اولین نقش هر رهبر آموزشی باشد.
برنامهریزی درسی به مجموعه فهرست موضوعاتی که بایستی مورد مطالعه قرار گیرد، به مطالب ارائه شده از سوی معلم و یا شیوه ارائه مطالب محدود نمیشود، بلکه همه تجربیات برنامهریزی شدهای است که به منظور دستیابی به اهداف یادگیری فراگیر، به او ارائه میشود (ایبل[7]، 2005). برنامه درسی بایستی مدرسین دانشجومعلمان را ترغیب کند تا: در زمینه تدریس خود پژوهش کنند؛ در گروههای بحث شرکت کرده و با متخصصان ارتباط برقرار نمایند؛ در کلاس درس بین محیطهای یادگیری بیرونی و درونی پیوند برقرار کنند؛ از فرایندهای یادگیری دانشجو معلمان بازخوردهایی را به آنها منعکس کنند؛ و به شهود و الهام بعنوان منبعی عمده برای یادگیری توجه نمایند (منگز[8]،1994). دانشجو معلمان، یادگیرندگان بزرگسال هستند و تجربیات زندگی این فراگیران منبع خوبی برای یادگیری فعلی و تدریسشان در آینده است (گریفاین [9]، 1999). مدرسین دانشجومعلمان بایستی صلاحیتهای لازم را در زمینه تئوریهای آموزش و عمل آموزش کسب کنند و بین تئوریهای علمی آموزشی و عمل آموزشی ارتباط برقرار سازند. مدرسین، دانشجو، معلمان، فقط معلم نیستند، بلکه کارکردی در نقش مدلهایی برای تدریس هستند (کورتجن[10] ،2000).
اثربخشی تدریس دانشگاهی در گرو آگاهی مدرسان و رهبران آموزشی از هدفها و ساختار، روشهای تدریس، ارزیابی، مسئولیتپذیری و بهبود آموزشی است (رامسدن، 1998). مدرسین دانشجو معلمان، بایستی توجه داشته باشند که: از منابع اصلی استفاده کرده، تجربیات و متنهای علمی را با یکدیگر پیوند دهند تا فراگیران برای یادگیری فعالانه درگیر شوند؛ افکار و ایدههای چالش برانگیز را تحریک کرده و از حل مسأله استفاده کنند تا دانش نظری و مهارتهای فراگیرندگان عمیقتر شود؛ بخش سنجش فرآیند به وجود آید تا بدین طریق مسئولیت فراگیرندگان در فرایند یادگیریشان تقویت شود (لانبرگ[11]، 2002). خلاصه اینکه نقش معلم در هر نظام آموزشی، راهنمای دانش آموزان در امر یادگیری است. معلم میکوشد تا راه چگونه آموختن را به یادگیرنده نشان دهد. معلم باید به مدد مطالعات و تجربیات مستمری که در حین کار بهدست میآورد، تواناییهای لازم را کسب کند تا بتواند به نحو شایستهای نقش تخصصی خود را ایفا نماید. مدرسین دانشجو معلمان بایستی در عین حالی که شایستگیهای علمی را در دانشجو معلمان توسعه میدهند، باید این شایستگیها را در عملکرد آموزشی خودشان نیز نشان دهند (کالدره [12]، 1981، به نقل از مهدیزاده، شفیعی، 1388).
بنابراین، ارزشیابی از برنامه درسی باید جهتگیری صریح ارزشی داشته باشد و طراحی آن با هدف کمک به ارتقای علمی و بهبود برنامهها از طریق خود ارزشیابی صورت پذیرد و نخستین گام پس ایجاد هر گونه تغییر در ساختار و اهداف جدید یک دانشگاه برای گرفتن بازخورد مناسب و اصلاح نواقص موجود، جهت اینکه بتواند پاسخگوی معیارهایی که بر اساس آن، این ساختار جدید طراحی گردیده، باشد. بدین ترتیب مسأله اساسی پژوهش حاضر ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان (پردیسهای استان سیستان و بلوچستان) بر اساس اسناد بالا دستی، میباشد و این پژوهش بر اساس 9 عنصر انتخابی از برنامه درسی (محتوا، اهداف، فرآیند یاددهی– یادگیری، استفاده از فنآوری اطلاعات و ارتباطات در تدریس، دورههای کارورزی دانشجو معلمان، تعامل مستمر دانشجو معلمان و اساتید با مراکز علمی و پژوهشی، شیوه تعیین صلاحیت و جذب دانشجو معلمان، مشارکت اساتید در تولید برنامه درسی و فرآیند ارزشیابی از آموختههای دانشجو معلمان) صورت بندی شد.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
اجرای درست برنامه درسی در همهی سطوح آن از اهمیت اساسی برخوردار است؛ زیرا برنامهی اجرا نشده همانند برنامهی تولید نشده است و اجرای ناکارآمد، زمینه را برای تولید و اجرای برنامه مشابه در آینده هم غبار آلود میکند. وقتی برنامهای نیست، دست کم برخی«آرزوی» آن را در دل خود زنده نگه میدارند، اما وقتی برنامهای بد اجرا میشود خیلی اشخاص از آن«متنفر» میشوند. این وضعیت را میتوان«آرزو به هنگام نبود» و «تنفر به هنگام بد بودن» نامید. موفقیت در اجرای برنامه درسی وابسته به پذیرش برنامه و توانایی اجرای آن ازسوی عاملین اجراست؛ و عامل اجرا افرادی هستند که فراگردهای اجرا را هدایت و حمایت میکنند. البته همهی تغییرات حاصل جهتدهی عاملین اجرا نیستند. گاه تغییرات طرحریزی نشده به طور تصادفی یا خود جوش رخ میدهند و حتی در مقابل تغییرات طرحریزی شده قرار میگیرند و ظهوری بارزتر مییابند.
تهیهی برنامههای خوب بدون پیشبینی چگونگی فراهم آوردن موجبات پذیرش و اجرای آن بیفایده است. هرچند در اجرای برنامه درسی اشخاص مختلفی نقش دارند، اما گاهی اوقات عنایت اصلی متوجه اشخاص بالا دست بوده است. برای نمونه هامپتون[13](1981) انتخاب حیطهی تغییر، کسب حمایت مدیریت، تشکیل جلسات توجیهی و آموزشی و تهیهی فهرستی از ایدهها و نظریات را لازمه طراحی و اجرای دقیق یک برنامه درسی جدید میداند. اما علاوه بر حمایت مدیریت، توان ذینفعان و آمادگی دست اندرکاران نیز حائز اهمیت است. دست اندرکاران معمولاً در برابر تغییرات اجتماعی، که متضمن تغییراتی در روابط انسانی است، بیشتر از تغییرات تکنولوژیکی، مقاومت میکنند. در نتیجه، باید نسبت به فشار روانی ناشی از تغییر برنامهی درسی حساس بود (ایران نژاد پاریزی و ساسان گهر، 1379). افرادی که احساس میکنند توسط دیگران قربانی شده اند و تغییر خارج از کنترل آنهاست، ممکن است دست به عمل غیر منطقی بزنند. وقتی در تدوین برنامهدرسی، دست اندرکاران در کنار میمانند و یا در امور مربوط مشارکت اندکی دارند، یا به هنگام اجرای برنامه فرصت کمی برای رشد و ارتقاء آنان فراهم میآید، فشار شغلی و در نتیجه مقاومت آنان بیشتر میشود (تنگی پیرونتام[14]، 2000). کاربردشیوهی مشارکتی و غیر متمرکز ایجاد تغییر در برنامههای درسی، مزایای متعددی دارد که از جمله میتوان به استفاده از تواناییهای دست اندرکاران و تشریک مساعی آنان اشاره کرد. یکی از دلایل عمدهی شکست اجرای برنامههای درسی جدید در نظامهای آموزشی این است که پیشنهاد تغییر از صاحبان اقتدار سطوح بالا سرچشمه میگیرد؛ و این گروه همان کسانی هستند که تواناییها، احساسات و عقاید مجریان تغییر را نادیده میگیرند (میچل، ترجمهی شکرکن، 1377).
ABSTRACT
Evaluation of Farhangian university curriculum (Sistan and Baluchestan province paradises), according to upstream documents.
The aim of the present study was to evaluate Sistan and Baluchestan Farhangian University curriculum based on the upstream strategies.
The present research method was based on CIPP. The population of the study consisted of 100 employed and tuition based professors in Sistan and Baluchestan Pardis in 2014-2015 academic year and using the method of Morgan 80 subjects were selected using simple random sampling. In order to collect the data required for this study, a researcher made questionnaire was used in which the reliability of the research tool was calculated using Cronbach's alpha. The correlation for curriculum content was 0.77, curriculum goals (0.75), education process (0.89), using IT (0.78), training courses for student teachers (0.87), continuous interaction between students teachers and professors with scientific and research centers (0.90), eligibility and recruitment practices of teachers (0.65), teachers’ participation in the production of curriculum (0.87), and the evaluation process of student teachers (0.84).
The analysis of frequency distribution data tables and chi-square test indicated that according to Farhangian University professors the level of revision in and recruitment practices of teachers compared to the upstream documents was considered desirable and the level of revision in the element of curriculum content, curriculum goals, education process training courses for student teachers, teachers’ participation in the production of curriculum compared to the upstream documents was considered almost desirable. Findings also indicated that the participants of the study considered the level of revision in using IT in education, the evaluation process of student teachers and continuous interaction between students teachers and professors with scientific and research centers interaction compared to the upstream documents. Thus, according to the findings of the research it is necessary that Farhangian University with reference to the Fundamental Transformation of Education Document and the statue of the university present significant action in terms of the evaluation process of student teachers, using IT in education and continuous interaction between students teachers and professors with scientific and research centers.
Key words: Curriculum evaluation, Farhangian University, Upstream Documents, CIPP evaluation model
مراجع
ابراهیمی، علی. (1387). برنامهریزی درسی (راهبردهای نوین). تهران: ناشر، فکر نو.
اجتهادی، مصطفی. (1374). بررسی توان دانشگاهها در استفاده از مصوبه شورای عالی برنامهریزی در خصوص واگذاری پاره ای از اختیارات شورا به دانشگاهها. فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، شماره 1.
اخلاقی، فائزه؛ یارمحمدیان، محمدحسین؛ خوشگام، معصومه؛ محبی، نوشین. (1390). ارزشیابی کیفیت برنامههای آموزشی در آموزش عالی با استفاده از الگوی ارزشیابی CIPP. اطلاعات سلامت، دورهی 8، شمارهی 5، آذر و دی، صص629-621.
اساسنامه دانشگاه فرهنگیان. (1391). معاونت آموزشی و پژوهشی دانشگاه فرهنگیان.
استیری، داوود. (1374). برنامه ریزی درسی، خلاصه مقالات....، اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران.
استیری، داوود. (1374). برنامهریزی درسی، خلاصه مقالات...، اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران.
امامجمعه، محمدرضا؛ مهرمحمدی، محمود. (1392). نقد و بررسی رویکردهای تدریس فکورانه به منظور ارایهی برنامه درسی تربیت معلم فکور. فصلنامه مطالعات برنامه درسی، صص 30-66.
ایران نژاد پاریزی، مهدی؛ ساسان گهر، پرویز. (1379). سازمان و مدیریت از تئوری تا عمل. تهران: مؤسسه عالی بانکداری ایران.
بازرگان، عباس. (1376). کیفیت و ارزیابی آن در آموزش عالی. رهیافت، شماره15 بهار 76.
بیکاس سی، سانیال. (1377)؛ مترجم داوود حاتمی، تحول در سیاستگذاری و اعمال مدیریت در آموزش عالی. فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، شماره 15 و 16.
پارسا، عبدا...(1386). بررسی نگرش و تمایلات رفتاری معلمان در مورد پیشبرد برنامه های جدید درسی. فصلنامه مطالعات برنامه درسی. سال اول، شماره 4.
پور ظهیر، علی. (1377). اصول و مبانی آموزش و پرورش. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ ششم.
توانا، داریوش. (1373). بررسی پیرامون معیارهای ارزشیابی مدرسین درس روش تدریس ریاضی ابتدایی در مراکز تربیت معلم استانهای فارس و بوشهر. پایانامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
توکل، محمد. (1378). وضعیت آموزش عالی در ایران: واقعیتها و چالشها، فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی. شماره18.
جان گالن-سیلور، ویلیام ام؛ الکساندر، آرتور جی؛ لویس. (1380). برنامهریزی درسی، ترجمه: غلامرضا خویی نژاد. مشهد: ناشر، آستان قدس رضوی.
چاکر، دونالد و آرتور و ریچاردهاینز. (1376). مدارس برتر جهان، استانداردهای جدید آموزش و پرورش، ترجمه مرجان مرندی؛ دفتر همکاریهای بین المللی، وزارت آموزش و پرورش.
حاجی بابایی، حمیدرضا. (1391). ویژگیهای«مدرسه ای که دوست دارم». با توجه به سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش. فصلنامه نو آوریهای آموزشی، شمارهی 42، سال یازدهم، تابستان، صص 52.
خلخالی، مرتضی. (1373). در هم تنیدن برنامه های درسی در آموزش عالی، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی. شماره 2 سال 2.
خورشیدی، عباس؛ ملک شاهیراد، محمدرضا. (1382). ارزشیابی آموزشی. تهران: نشر یسطرون، چاپ اول، صص 175-200.
دهقانی، مرضیه؛ سیدعباسزاده، میرمحمد؛ جعفریثانی، حمید. (1388). چالشهای مدیریتی در اجرای برنامه های درسی دانشگاههادر مقایسه با آموزش و پرورش. پاییز، صص122-126.
رؤوف، علی.(1379). جنبش جهانی تربیت معلم. پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش.
زندوانیاننایینی، احمد. (1385). ارزیابی مراکز تربیت معلم استان خوزستان بر اساس الگوی ارزشیابی CIPP. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، دورهی سوم، سال سیزدهم، شماره 2 صص137-162.
سلسبیلی، ناصر(1386).گذار نظام برنامه ریزی درسی ایران به سمت عدم تمرکز در طراحی و تدوین برنامه ی درسی با تاکید بر برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه. فصلنامه مطالعات برنامه درسی. سال اول، شماره 4.
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(سند مشهد مقدس). آذر ماه . (1390). صص 27-28.
سید عباسزاده، میرمحمد. (1378). مسائلی در مدیریت دولتی ایران، انتشارات دانشگاه ارومیه، ص147و41.
سیف، علیاکبر. (1382). اندازه گیری، سنجش و ارزشیابی آموزشی.تهران: ناشر، دوران.
سیلور، جی گالن، الکساندر، ویلیام ام؛ و لوئیس، آرتورجی.(1377). برنامه ریزی درسی برای تدریس و یادگیری بهتر. ترجمه غلامرضا خوی نژاد. مشهد: آستان قدس رضوی.
صافی، احمد. (1383). سازمان و قوانین آموزش و پرورش ایران، تهران: انتشارات سمت، چاپ دهم، ص41.
عارفی، محبوبه؛ فردانش، هاشم. (1384). سیر تحول برنامه های درسی رشته مدیریت آموزشی و رویکردهای آن در امر آموزش عالی ایران. فصلنامه پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت، دورهی 2شماره3و4.
عبدی، علی. (1384). ارزیابی کیفیت برنامه درسی برنامه درسی در دانشکده تحصیلات تکمیلی. تهران، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
الف.لوی. (1386). مبانی برنامه ریزی آموزشی، برنامه ریزی درسی مدارس، ترجمه: فریده مشایخ؛ سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، تهران: انتشارات مدرسه، چاپ بیست و پنجم، صص 24-25.
فتحی اجارگاه، کوروش. (1377). اصول برنامه ریزی درسی. تهران: ایران زمین.
فتحی اجارگاه، کوروش؛ شفیعی، ناهید. (1386). ارزیابی کیفیت برنامه های درسی دانشگاهی. صص1-26.
قادری، حمید؛ شکاری، عباس. (1393). ارزیابی کیفیت برنامه درسی گروه علوم تربیتی دانشگاه کاشان. پژوهش در برنامهریزی درسی، سال یازدهم، دوره دوم، شماره 14، تابستان، صص162-147.
قورچیان، نادرقلی؛ تنساز، فروغ. (1374). سیمای روند تحولات برنامه درسی به عنوان یک رشته تخصصی از جهان باستان تا جهان امروز. تهران، موًسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی.
کاشف، مجد. (1378). ارزشیابی برنامه درسی جدید تربیت بدنی مراکز تربیت معلم از نظر پاسخگویی به نیازهای حرفههای دانشجو معلمان از دیدگاه مدرسان، مدیران و دانشجویان. پایانامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس.
کوهستانی، حسینعلی؛ خلیل زاده امینیان، علی اصغر. (1380). ارزشیابی آموزشی و پیشرفت تحصیلی. مشهد : ناشر، دانشگاه فردوسی.
لیاقتدار، محمد جواد. (1380). وضعیت آموزش علمی معلمان در ایران. فصلنامه پژوهش، شماره 13 و 14.
معتمدی، عبدالله. (1373). بررسی نحوه ارزشیابی مدرسین درس شیوههای ارزشیابی مراکز تربیت معلم. پایانامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
معروفی، یحیی. (1392). ارزشیابی نظام برنامه ریزی درسی. دانشنامه ایرانی برنامه درسی، سال، صص1.
معیری، طاهر.(1383). مسائل آموزش و پرورش. تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ چهاردهم، ص129.
ملایینژاد، اعظم؛ ذکاوتی، علی. (1386). بررسی تطبیقی نظام برنامه درسی تربیت معلم در کشورهای انگلستان، ژاپن، فرانسه، مالزی و ایران. Archive of SID، صص 36-41.
ملکی، حسن. (1379). مبانی برنامه ریزی آموزشی متوسطه. تهران: ناشر، سمت.
ملکی، حسن؛ محمدیمهر، مژگان. (1388). فرایند ارزشیابی آموزشی. مجله دانشکده پیراپزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سال چهارم، شماره 2، پاییز و زمستان.
موسیپور، نعمت الله؛ صابری، سیدحسین. (1389). ارزشیابی استلزامات و اقتضائات اجرایی برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران. فصلنامه مطالعات برنامه درسی ایران، سال پنجم، شماره 18،پاییز، صص62-88.
مومنی مهموئی، محسن. (1388). ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی. مجله راهبردهای آموزشی، دوره2، شماره2، تابستان، صص13-15.
مهدیزاده، امیرحسین؛ شفیعی، ناهید. (1388). ارزیابی کیفیت برنامه های درسی رشته های آموزش معلمان. فصلنامه روانشناسی تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، سال اول، شماره 1، پاییز، صص40-60.
مهرمحمدی، محمود. (1381). بررسی تطبیقی نظام برنامهریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال آلمان. مجموعه مقالات برنامه درسی، نظرگاهها، رویکردها و چشم اندازها. مشهد مقدس. آستان قدس رضوی.
مهرمحمدی، محمود. (1381). تأملی در ماهیت متمرکز برنامه ریزی درسی. مجموعه مقالات برنامه درسی، نظرگاهها، رویکردها و چشم اندازها. مشهد مقدس. آستان قدس رضوی.
میچل، ترنس آر.(1377). مردم در سازمانها، زمینه رفتار سازمانی. ترجمه حسین شکر شکن. تهران: رشد.
میرزا بیگی، علی. (1380). برنامه ریزی درسی و طرح درس در آموزش رسمی و تربیت نیروی انسانی. تهران: نشر یسطرون.
نیکلس، هاوارد؛ نیکلس، ادری.(1368). راهنمای عملی برنامه ریزی درسی. ترجمه داریوش دهقان. تهران: قدیانی.
منابع انگلیسی
Aplin Richard. (1999). The changing face of Initial Teacher Education in England. School of Education, University of Leicester, United Kigdom. European Jounal of Teacher Education. V2,N2.
MCPHE , ALASTAIR D. & WALTER M. HUMES (1998). Teacher Education and Teacher Development: a comparative study. Andrew,s College, Glasgow, United Kingdm.
Cobb, Velma (1999) , An International Comparison of Teacher Education. Eric Digest. Eric Clearinghouse on Teaching and Teacher Education Washington DC.
Collinson, Vivienne & Yumiko Ono (2001), The Professional development of techers in the united States and Japan, European journal of teacher education, V24n2p223-48.
Mullah Mohammadi, Amene (2000). Assessing the Quality of Curriculum Planning at Graduate School, Tehran, University of Tehran, Master' s Thesis in Educational Planning (Persian).
Roxburgh, M et al (2008). A review of curriculum evaluation in United Kingdom nursing education. Nurse Education Today 28, 881-889.
San, Myint (1999), Japanese beginning teachers, perceptions of their preparation and professional development, journal of Education for teaching, Abingdon, Apr 1999, V25nl p17-29 Apr.
Shekari, Abbass (2004). Iran and Its Approach to Education Issues, Tehran: Abed Publication (Persian).
Villegas, Eleonora & Reimers Fernando (2000). The Professional Development of Teachers as Learning: Models. Practices and factors that Influence it. The Board on International Comparative Studies in Education of the National Research Council. Washington, D.C.
Without name, (1992). Education and new information technologies teacher training and research. A Survey of Co- operative projects between Universities and schools.ERIC Number: ED350974IRO15784. Pages: 229p.
Yoshima, Atsush (1986). Expected style of pre-Service programs for Teachers: Objectives. Content. Methods and Educational innovation in Japan, ERIC Number: ED285762.
Yoneyama, Asaji (1988), Integration of Theory and Practice in a pre-Service Teacher Training Course, ERIC Number: ED297594.
Hampton, D. R. (1981). Contemporary Management. International student edition. Tokyo.
Klein, F.(1991). A conceptual framework for curriculum decision making. In: F.Klen(Ed.). The politics of curriculum decision making: Issues in centralizing the curriculum, New York: State University of New York Press.
Lee, J. C. (2000). "Teadher receptivity to curriculum change in the implementation stage" Journal of curriculum studies. Vol.32 NO. 1 PP 95-115.
Nicholson, P. (1996). "Supporting change through teacher Education: How Shoud we teach teachers to change", http://rice. Edn. Deakin. Edu. Au IFIP/1990/Focus12F. HTML.
Rogers, A. & et al. (2002). Participatory curriculum development in agricultural education: a training guide, Rome: FAO.
Richardson, V. (1991). How and why teachers change. In. S. C, conley and B.s Cooper(eds), the school as a work Environment: Implications for reform (Boston MA: Allyn and Bacon), 66-87.
Taylor, P.(1949). How to design a training course: A guide to participatory curriculum development, London: Continuum.
Abell, Michael M., Debra K. Bauder, and Thomas J. Simmons. (2005). Access to the General Curriculum: A Curriculum and Instruction perspective for Educators, Intervention in school and clinic, VOL. 41, NO. 2, NOVEMBER 2005(PP. 82-86).
Griffin, G. ( Ed.). (1999).The Education of Teachers (Chicago, IL, University of Chicagopress).
Korthagen, F. A. J. (2000). Teacher educators: from a neglected group to spearhead in the development of education (Eds) Trends in Dutch Teacher Education, PP. 35-48.
Lunenberg, Mieke. (2002). Designing a Curriculum for Teacher Educators. European Journal of Teacher Education, VOL. 25, Nos. 2&3,2002.
Menges, R.J. (1994). Promoting Inquiry into one,s own teaching, (Eds) Informing Faculty Development for Teacher Educators, pp. 51-97.
Ramsden, paul. (1998). Learning to lead in higher education, London and New York: Routledge.
Sink. D. Scot. (1985). Productivity management: Planning, measurement and evaluation, control and improvement, Jhon Wiley & Sons. INC.
Tangipiroontham, P. (2000). "Wokplace violence". http://som.csudh.edu/dkarber/501foo/Ptang riroontham/workplace-violence.
Stufflebeam DL. CIPP Evaluation Model Checklist (Online).2007 (cited 2007 Mar 17); Available from: URL: http://www. Wmich.edu/evalctr/archive_checklists/cippchecklist_mar07.pdf/
Schoonmaker, F. (2010). "Curriculum Evaluation" Encyclopedia of curriculum studies. SAGE Publications, Inc.
Altbach, P. G. (1988). Comparative Studies in Education in: Postlethwaite, in (ed.) The Encyclopedia a/Comparative Education and National System 0/Education, PP.6-7.
Stark, Others. (1997). Program and Level Cumculum Development Research in Higher Education.
Asia-Pacific Journal of teacher education & Development June 1998, Teacher Education in the Asia-Pacific Region: comparative Analysis, by Paul Morris & John Williamson, Vol. l,No. l