پیشینهی تحقیق:
با نگاهی کوتاه به تاریخچهی فرهنگ نویسی در زبان فارسی، میبینیم که تا روزگار معاصر، فرهنگها جنبهی عام داشته؛ یعنی به یک مقوله یا صنف، دسته و رشتهی خاصّی اختصاص ندارند. با گسترش دامنهی دانشها، تکنیکها و هنرها، امروزه فرهنگهای اختصاصی در هر رشته از علوم تهیّه شده است؛ به طوری که بعضی از لغات و اصطلاحات خاصّ آن رشته را در لغت نامههای معمولی نمیتوان یافت .
متون عرفانی نیز از این تخصّصگرایی دور نمانده و تاکنون فرهنگهای متفاوتی در این زمینه به رشتهی تحریر درآمده است که برخی از آنان به صورت عمومی، بعضی اصطلاحات عرفان و تصوّف را مختصر یا مفصّل شرح دادهاند و برخی از آنها دربارهی اصطلاحات و تعبیرات یک اثر خاص یا یک نویسندهی خاص نگارش یافته است. در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
شرح اصطلاحات تصوّف تألیف سیّد صادق گوهرین (10 جلد)
فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، سیّد جعفر سجّادی (1 جلد)
فرهنگ نوربخش، جواد نوربخش (8 جلد)
فرهنگ اصطلاحات عرفانی، منوچهر دانشپژوه (1 جلد)
تبیین اصطلاحات و واژههای غزلیات عرفانی، احمد حبیبیان (1جلد)
مفهوم و معانی اصطلاحات عرفانی، حسین علی اکبر قوچانی (1 جلد)
فرهنگ اصطلاحات استعاری صوفیه ، شرف الدّین حسینی ابن الفتی تبریزی(قرن هشم) (1جلد)
فرهنگ قیاسی عشق و عرفان، مهشید مشیری (1 جلد)
شناخت شاخصهای عرفانی( مجموعهی سه رساله از مولانا محمّد طبسی، فخرالدّین عراقی و ملّا حسین فیض کاشانی) (1 جلد)
فرهنگ اصطلاحات عرفان و تصوّف عبدالرزّاق کاشانی، ترجمه محمّد علی مودود لاری (1 جلد)
فرهنگ اصطلاحات عرفانی ابن عربی، گل بابا سعیدی (1 جلد)
فرهنگ واژگانی ادبی – عرفانی، جمعی از مؤلفان (1 جلد)
فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی، جمعی از پژوهشگران (1 جلد)
فرهنگ اصطلاحات عرفانی محیی الدّین عربی، ترجمهی قاسم میرآخوری و حیدر شجاعی (1 جلد)
با سیری کوتاه در این آثار، خواهیم دید که همهی آنها کاملاً تخصّصی بوده و برخی مربوط به آثار منثور و برخی نیز مربوط به آثار منظوم میباشند و یا برخی بسیار مفصّل و کامل به شرح اصطلاحات و لغات پرداخته، ولی برخی خیلی کوتاه و مجمل به توضیح واژگان پرداخته و البتّه برخی تنها به آوردن معادلهای انگلیسی آنها اکتفا کردهاند. در هر صورت میتوان از همهی آنها به عنوان فرهنگهای تخصّصی عرفان و تصوّف یاد کرد.
ضرورت و انگیزههای تحقیق:
به گمان بنده، برای آشنایی دقیق و کامل با تمام جوانب افکار و اندیشههای یک صاحب اثر، ضروری است که فرهنگی خاص برای آثار او نوشته شود، چون اثر هر نویسنده یا شاعر در عین تشابه با آثار معاصرانش، تفاوتهای زبانی و فکری نیز با آنها دارد و این ضرورت در متون نثر عرفانی بیش از بیش جلوهگر میباشد.
با توجّه به این نکات و همچنین جایگاه عرفانی، ادبی، علمی و اجتماعی شیخ بزرگوار احمد جامی نامقی و تأثیر و جایگاه ممتاز این عارف شهیر در خطّهی پاک و عارف پرور تربت جام و تعلّق خاطر این مرید نوآموز به این عارف پاک طنیت و ادای دِین به عنوان همولایتی ایشان و نیز پیشنهاد آگاهانه و دلسوزانهی استاد بزرگوار جناب آقای دکتر خواجهایم، انگیزههایی شد تا در مسیر نگارش فرهنگی تحلیلی از اصطلاحات عرفانی آثار منثور ژنده پیل احمد جامی نامقی گام بردارم.
روش تحقیق:
روش کار در این تحقیق به شیوهی کتابخانهای است. ابتدا پس از مطالعهی اجمالی آثار شیخ احمد جام، پنجاه وشش واژه و اصطلاح عرفانی از آثار این عارف ژنده پیل استخراج و هر یک به عنوان یک مدخل در نظر گرفته شد. با توافق استاد محترم راهنما، چند تن از عارفان و صوفیان پیش و پس از احمد جام انتخاب گردید؛ از جمله خواجه عبدالله انصاری، احمد غزّالی، عین القضّات همدانی، ابوالقاسم قشیری و عزّالدّین کاشانی، سپس هر واژه و اصطلاح در آثار این عارفان جستجو گردید؛ در هر مورد، نظر و دیدگاه نویسندگان آن، مورد بررسی و شناخت قرار گرفت و در ادامه، نظر شیخ احمد جام نیز از آثار وی استخراج و سپس در بیشتر موارد به نوعی مقایسه و نتیجهگیری پرداخته شد. در ضمن در تعریف لغوی و اصطلاحی واژگان از نظرات بزرگان دیگری بجز افراد مذکور نیز استفاده شد تا اثر از ارزش و عمق بیشتری برخوردار گردد. در بعضی از مدخلها، مطلبی ذکر نشده و فقط به مدخل دیگری ارجاع داده شده است. دلیل این کار، این است که در آثار احمد جام، مدخلهایی مانند درویش و صوفی، جذبه و کشش، حقیقت و شریعت و... با هم و در کنار هم آمده و شیخ به نوعی مقایسه پرداخته است؛ به این دلیل، ما آن دو را از یکدیگر جدا کرده و در یک مدخل که در ترتیب حروف الفبا پیشتر قرار میگیرد، کامل توضیح دادهایم و در مدخل دیگر فقط مطلب را به مدخل پیشین ارجاع دادهایم.
ناگفته نماند که کار در زمینهی آثار منثور عرفانی احمد جام، بسیار گسترده و مستلزم وقت طولانی بود و نیز به دلیل عدم دسترسی به همهی آثار این عارف شهیر با موافقت استاد محترم راهنما، این جستجو و تفحّص در چهار اثر شیخ بزرگوار شامل مفتاح النجات، انسالتّائبین، روضه المذنبین و سراج السّائرین انجام گرفت.
ساختار پایان نامه:
پایاننامهی حاضر علاوه بر پیش گفتار، شامل دو فصل کلّی است که در فصل اوّل، زندگی نامه، آثار، ویژگیهای نثر در سدهی پنجم و ششم هجری و مشرب عرفانی و... را در برمیگیرد. در فصل دوم، پنجاه و شش اصطلاح عرفانی که از آثار شیخ احمد استخراج، به ترتیب حروف الفبا تنظیم و مرتّب شده و در پایان هم فهرست منابع و مآخذ ذکر شده است.
امید است که این اثر با وجود کاستیها و عیبها توانسته باشد گامی هر چند کوتاه در راه شناخت جایگاه عارف جلیل القدر شیخ احمد جام و آثار وی برداشته باشد؛ لذا با اعتذار تمام، امیدوارم عذر نگارنده از جهت نقایص احتمالی، مسموع واقع افتد.
فصل اوّل
زندگی و مشرب عرفانی شیخ احمد جامی
ستارهای بدرخشید:
شیخ الاسلام معین الدّین ابونصر احمدبن ابوالحسن احمد معروف به «ژنده پیل» و «شیخ جام»از عارفان نیمه ی دوم سده ی پنجم و نیمه ی نخست سده ی ششم، به سال 440 ه . ق ( 398 ه .ش) در روستای نامق از توابع ترشیز( کاشمر) در خراسان دیده به جهان گشود.
نام و نسب:
سلسله نسب وی به جریر بن عبدالله بجلی صحابی معروف می رسد. کنیه ی او ابونصر بود که به مناسبت نام یکی از فرزندانش اختیار کرده است. لقب های وی عبارت اند از:« شیخ الاسلام، قدوه الابدال، شهاب الدین، قطب الاوتاد، سلطان الاولیا، معین المله و الدین ، پیر جام و ژنده پیل» ( فاضل، 1382: 37) . در باب شهرت او به « ژنده پیل » باید گفت: لفظ «ژنده» ( با فتح اول) در زبان فارسی به معنی بزرگ، مهیب، عظیم، شگرف، با صلابت و کلان است، و از این رهگذر دور نیست که شیخ احمد را یا به جهت ظاهری یعنی بلند بالایی، زورمندی و درشتی جثه و اندام، یا از نظر عظمت و والایی درجه و مقامش در راهبری راهروان از جهت معنوی و عرفانی، و یا شاید به لحاظ این که در پند و نصیحت و تذکیر سالکان و روندگان طریقت و تصفیه و تهذیب و ارشاد نابسامانان، بسیار سختگیر و بی مهابا بوده است، به این اسم ملقب شده است. گفته شده که اجدادش از عشیره بجیله در روزگار پیشین به ایران کوچ کرده بودند و ابوالحسن، پدر احمد، در نامق سکونت اختیار کرد. به همین سبب وی و به مناسبت زادگاهش « نامق» او را نامقی و پس از انتقال به « جام» او را نامقی جامی خواندند. ( ر. ک: همان: 38) [1]
کودکی، جوانی و توبه:
سرآغاز ظهور و نشأت شیخ احمد و آغاز حرکت های تعلیمی و ارشادی وی در هاله ی غلیظی از افسانه های خیالی و روایت های عجیب و غریب پوشیده شده و به خصوص درباره ی دوران کودکی و عهد جوانی وی، سخنان عجیبی پرداخته و روایت هایی نامعقول و غیر منطقی نقل شده است که بسیاری از آن ها، ادّعاهایی پوچ و بی اساس است که عدّه ای از مریدان متعصب او همچون سدیدالدین محمد غزنوی نقل کرده اند.( همان: 39)
در بین صوفیه کسانی بودند که در واقع از دنیا – دنیای بی بند و باری خویش – به تصوف می گریختند. ابراهیم ادهم و شبلی حکومت را رها کردند، شقیق بلخی مشغله ی تجارت را رها کرد، ابو محمد سنبکی از راهزنی توبه کرد و شیخ احمد جام هم گویند از شراب خواری و تبهکاری خویش به تصوف گریخت. ( ر.ک:زرین کوب، 1385: 166)
جوانی شیخ احمد تا هنگام توبه در عشق و شراب و مستی گذشت. او با گروهی از دوستان و همسالان فاسد و میگسار خویش، حلقه ای داشت که به نوبت گرد هم می آمدند و باده گساری می کردند. این دوستان هم پیاله، در سال های پس از توبه نیز گاه مزاحم شیخ می شدندو شیخ را منغّص عیش خود می دانستند. گویند:«شبی در حلقه ی یاران، کرامتی مشاهده کرد که شراب او مبدّل به شربت شد، او از این حادثه، هوشیار و بیدار دل شد و از دوستان گذشته خویش کناره گرفت و روی به عبادت و دینداری نهاد» ( زنگنه قاسم آبادی. 1384: 68) [2]
پیش از توبه، به گفته ی خود شیخ احمد در کتاب سراج السائرین، او حتی دو رکعت نماز کامل نمی توانسته به جا بیاورد. « بیست و دو ساله بودم که توبه کردم،... و از انواع علوم هیچ چیز ندانستم، و الحمد برنتوانستم خواند و دو رکعت نماز راست نتوانستم کرد.» ( جامی نامقی ب ، 1368: 1)
او پس از توبه مدت دوازده سال در کوه نامق و سپس شش سال در کوه بزد درخلوت و انزوا گذراند و پس از آن گویی سفر من الحق الی الخلق را آغاز کرد و برای ارشاد وتوبه گناه دادن گناهان به میان مردم بازگشت.
او از توبه فرمایانی بود که ابتدا خودش فضیلت توبه ی خالصانه را دریافته بود. او برای تقویت مفهوم توبه در ذهن شنونده و خواننده، جای جای در مجالس و تصانیف خود به مضامین دلکش و حکایاتی شورانگیز متوسل می شود.
احمد جام در مقاله های ارزشمندی از توبه و گرانبهایی آن بسیار سخن رانده است. او تن توبه کنندگان را به اسبی نو زین مانند می کند که نیازمند به مراقبت رایض وتعهد و تربیت وی است. « تن تائب همچون اسبی نوزین است، اگر رایضی وی را بر زین و لگام راست کند، روز حرب گاه خطا نکند، هم نظاره میدان را شاید و هم غنیمت را شاید و هم هزیمت را. اما اگر اسب ، ریاضت نیافته باشد، سرکشی کند ... .» ( جامی نامقی الف ، 1368: 47)
او در چند اثر خویش بابی جداگانه به مبحث توبه اختصاص داده است. از جمله روضه المذنبین و جنه المشتاقین( باب چهارم)، سراج السائرین (باب ششم)، مفتاح النجات( باب سوم) و حتی کتاب انس التائبین را به پاس خاطر توبه کنندگان و به درخواست آنان نگاشته است.[3]
اعقاب و فرزندان:
برخلاف نظر بعضی از صوفیه که ازدواج را نهی می کردند، شیخ احمد جام چهار بار ازدواج کرده و تعداد زنان او را هشت نفر ذکر کرده اند. ( ر.ک : فاضل، 1383: 149) افراد خانواده ی وسیع شیخ احمد که بیشترشان عنوان « خواجه» و شهرت « جامی» یا «جامی الاحمدی» داشته اند، غالباً از زاهدان پاک رو و پارسا مردان و عارفان پاکیزه سیرت عصر خویش بوده و به «مشایخ جام» حسن شهرت یافته اند. شیخ جام سی و نه پسر و سه دختر داشته و پس از مرگ آن بزرگوار، چهارده پسر از او باقی مانده است: 1- شیخ ظهیر الدین عیسی. 2- عبدالرشید. 3- جمال الدین ابوالفتح. 4- قطب الدین محمد. 5- صفی الدین محمود.6- ضیاء الدین یوسف. 7- شمس الدین مطهر. 8- برهان الدین نصیر. 9- فخر الدین ابوالحسن. 10- عمیدالدین عبدالله. 11- نجم الدین ابوبکر. 12- بدرالدین ساعد. 13- شهاب الدین اسماعیل. 14- عمادالدین عبدالرحیم.( ر. ک : معصوم شیرازی، بی تا: 2/586)
اعقاب شیخ احمد، پس از جدّ خود در خراسان، فارس و سایر نقاط ایران و همچنین در کشور های افغانستان، هند و پاکستان علاوه بر داشتن سمت ارزشمند ارشاد و راهبری خلق به لحاظ زهد و ورع بسیار و اشتهار واقعی و وارستگی و طهارت نفس، اعتباری زایدالوصف داشته اند. بسیاری از آنان به سبب شهرت و اعتبار شیخ جام غالباً به حرمت و عزّت و گاهی هم به مقامات سیاسی رسیدهاند(ر.ک: کیانی، 1380: 323).
مذهب:
مؤلّفان برخی از منابع کوشیدهاند که احمد جام را شیعی مذهب معرّفی کنند؛ از جمله آنها« قاضی نورالله شوشتری مؤلّف روضات الجنات فی احوال العلما و السادات است. او در جلد یکم کتاب، صفحه هشتاد شیخ جام را شیعی معرفی می کند. و صاحبان اعیان شیعی و ریحانه الادب نیز شیخ احمد را در شمار رجال شیعی ذکر کرده اند . اوّلاً با توجه به این که اصولاً مردان بزرگ صوفیه و مشایخ آزاد اندیش این طریقت در مباحث شرعی، خود را چشم بسته در قید تابعیت از مصدر و مرجع به خصوصی درنمی آورده، بلکه با جمع بین آرا و سخنان بزرگان مذاهب به مصلحت حال و مقتضای مقام عمل می کرده اند. دوم این که شیخ احمد از نظر تفکر، ابتکار را می ستایدو از محصور شدن در محدوده رسوم کهنه و معتقدات بی اساس گذشتگان بیزار و گریزان و به اصل صلح با تمام ملل و مذاهب دیگر معتقد است و به گبر و یهود و ترسا و بت پرست و مسلمان یکسان می نگرد. « مطیع هرجا که باشد عزیز است، اگر چه در میان گبر و جهود و ترسا است و بدکار هرکجا که هست بدکار است اگر در کعبه است.» ( جامی نامقی ب ، 1368: 17)
سوم این که او همه جا با استشهاد به آیات و استناد به احادیث و روایات و ذکر تمثیل و قصه های دل انگیز دینی و عرفانی همواره در پی آشتی بین دین و عرفان است و مکتب خود را هوشیارانه به دین و مذهب نزدیک می کند. او در واقع خواهان تفکیک تصوف مذهبی است از تصوفی که به نوعی رنگ تشکیک یا الحاد داشته است. کلام او بر پایه ی قرآن و سنت و بر مبنای شریعت در مفهوم صوفیانه استوار است.
اینک با این مقدّمه اگر شیخ احمد جام را یک سنّی معتقد و نسبت به عقاید شیعه با نظری منصفانه برشماریم کاملاً پذیرفتنی است البته باید یادآور شدکه او در میان مذاهب چهارگانه تسنّن بدون تردید پیرو طریقه ابوحنیفه نعمان بن ثابت ( م 150 ه .ق) بوده است. ( ر.ک: فاضل: 1372: 112- 99)
خصوصیّات ظاهری:
با توجه به این که نژاد شیخ احمد را عرب و جدّ اعلای او را جریر بن عبدالله بجلی از صحابه ی پیامبر (ص) دانسته اند، او فردی بلند قامت و نیرومند و دلیر بوده چنان که در زادگاه خویش – نامق – بر همهی همسالان خود برتری داشته است. موی سر و محاسنش میگون و چشمانش شهلا و روی هم رفته رنگ و روی ظاهری او به عرب ها شباهت کاملی نداشت. چنان که گفته شد شاید لقب ژنده پیل را به مناسبت همین اندام کشیده و توانمند و موافق با رفتار خشم آلود و تندش به او داده اند( ر. ک: غزنوی، 1340: 9).
منابع و مآخذ:
آژنگ، نصرالله؛(1381)، گنجینه لغات، چاپ اوّل، دو جلد، انتشارات گنجینه، تهران.
ابن عربی، شیخ اکبر محمّد الدین؛ (1382)، ترجمه فتوحات مکیّه،ترجمه محمّد خواجوی،چاپ اوّل، انتشارات مولی، تهران.
الهامی، داوود؛ (1374)، عرفان و تصوّف( عرفان اسلامی و عرفان التقاطی)، چاپ اوّل، انتشارات مکتب اسلام، قم.
انصاری، خواجه عبدالله؛ (1383)، ترجمه متن منازل السائرین و علل المقامات، ترجمه عبدالغفور روان فرهادی، چاپ اوّل، نشر مولی، تهران.
انصاری، خواجه عبدالله؛ (1386)، صد میدان، تصحیح سهیلا موسوی سیرجانی، چاپ اوّل، زوّار، تهران.
انصاری، خواجه عبدالله؛ (1372)، مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، تصحیح محمّد سرور مولایی، چاپ اوّل، دوجلد، انتشارات توس، تهران.
7- انصاری، قاسم؛ (1375) مبانی عرفان و تصوّف، چاپ دوم، کتابخانهی طهوری، تهران.
8- جامی، شهاب الدّین ابوالمکارم؛ (بیتا) خلاصه المقامات، چاپ اوّل، انتشارات بنگاه کتاب، مشهد.
9-جامی، عبدالرّحمن؛ (1336)،نفحات الانس من حضرات القدس، تصحیح مهدی توحیدی پور، چاپ اوّل، کتابفروشی سعدی، تهران.
10- جامی نامقی، شیخ احمد؛ الف (1368)؛ انس التائبین، تصحیح علی فاضل، چاپ اول، انتشارات توس، تهران.
11- جامی نامقی، شیخ احمد؛(1372) روضه المذنبین و جنّه المشتاقین، تصحیح علی فاضل، چاپ دوم، مؤسّسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران.
12- جامی نامقی، شیخ احمد؛ ب( 1368) منتخب سراج السّائرین، تصحیح علی فاضل، چاپ اوّل، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
13- جرجانی، میرسیّد شریف؛ (1377)،تعریفات( فرهنگ اصطلاحات معارف اسلامی)، ترجمه حسن سیّد عرب و سیما نوربخش، چاپ اوّل، انتشارات فرزان، تهران.
14- حقیقت، عبدالرّفیع( 1372)، تاریخ عرفان و عارفان ایرانی(از بایزید تا نورعلیشاه گنابادی)، چاپ دوم، نشر کومش، تهران.
15- حلبی، علی اصغر؛(1376) مبانی عرفان و احوال عارفان، چاپ اوّل، انتشارات اساطیر، (تهران).
16- خوانساری، میر سیّد محمّد باقر( 1336)، روضات الجنات، ترجمه محمّد باقر ساعد خراسانی، چاپ اوّل، جلد اوّل، چاپ خانه اسلامیه، تهران.
17- دشتی، علی(1362)، در دیار صوفیان، چاپ سوم، انتشارات جاویدان، تهران.
18- دهخدا، علی اکبر؛ (1377)، لغت نامه، چاپ ششم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
19- رازی، نجم الدّین ابوبکر؛ (1352)، مرصاد العباد، به اهتمام محمّد امین ریاحی، چاپ اوّل، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.
20- زرّین کوب، عبدالحسین(1357) ، جستوجو در تصوّف ایران، چاپ اوّل، امیرکبیر، تهران.
21- زرّین کوب، عبدالحسین؛(1385) ارزش میراث صوفیه، چاپ یازدهم، امیرکبیر، تهران.
22- زنگنه قاسم آبادی، ابراهیم، (1384)، سرزمین جام و رجال آن، چاپ اوّل، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام، تربت جام.
23- سجّادی، سیّد جعفر؛ (1354)، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، چاپ دوم، کتابخانه طهوری، تهران.
24- سجادی، سید ضیاء الدین؛ ( 1372)، مقدّمهای بر مبانی عرفان و تصوّف، چاپ دوم، انتشارات سمت، تهران.
25- سعیدی،گل بابا؛ (1383) فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ابن عربی، چاپ اوّل ، انتشارات شفیعی، تهران.
26- سراج توسی، ابونصر؛ (1382)، اللمع فی التصوّف، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، ترجمه مهدی محبّتی، چاپ اوّل، انتشارات اساطیر، تهران.
27- شوشتری، قاضی نورالله(1376) مجالس المؤمنین، دو جلد، چاپ اوّل، کتاب فروشی اسلامیه، تهران.
28- شیمل، آن ماری؛ (1376)، ابعاد عرفانی اسلام، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چاپ اوّل، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
29- صفا، ذبیح الله( 1384)، گنجینهی سخن، چاپ اوّل، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
30- عبّادی، قطب الدّین ابوالمظفر منصور بن اردشیر؛ (1368)، التصفیه احوال المتصوّفه (صوفی نامه)، تصحیح غلامحسین یوسفی، چاپ دوم، انتشارات علمی، تهران.
31- غزّالی، احمد؛ (1359)، سوانح، تصحیح نصرالله پورجوادی، چاپ اوّل، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، بیجا.
32- غزنوی، سدیدالدین؛ (1341) مقامات ژنده پیل، مقدّمه و تصحیح حشمت الله مؤیّد سنندجی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.
33- غنی، قاسم(1972) تاریخ التصوّف فی الاسلام، چاپ اوّل، نشر مکتبه النهضه المصریه، بیجا.
34- فاضل، علی،(1373) شرح احوال و نقد و تحلیل آثار احمدجام، چاپ اوّل، انتشارات توس، تهران.
35- فاضل، علی(1383) کارنامهی احمد جام نامقی،چاپ اوّل، انتشارات توس، تهران.
36- قرآن کریم،(1374) ترجمه عبد المحمّد آیتی، چاپ چهارم، انتشارات سروش ، تهران.
37- قشیری، ابوالقاسم؛ (1361)، ترجمه رساله قشریه، ترجمه ابوعلی ابن احمد عثمانی، چاپ دوم، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
38- قیصری، ابراهیم؛ (1383) از همیشه تا جاویدان( گزیدهی متون عرفانی)، چاپ اول، نشر توس، تهران.
39- کاشانی، عزّالدّین محمود بن علی؛ (1323)، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، تصحیح جلال الدّین همایی، چاپ اوّل، چاپخانه مجلس، تهران.
40- کیانی( میرا) محسن؛ (1380) تاریخ خانقاه در ایران، چاپ دوم، نشر کتابخانهی طهوری، تهران.
41- گوهرین، سیّد صادق؛ ج2و1(1367)- ج4و3 (1368)- ج6و5(1380)- ج8و7 (1382)-ج9و10(1383) شرح اصطلاحات تصّوف، چاپ اوّل، ده جلد، انتشارات زوّار، تهران.
42- مدرّس چهاردهی، نورالدّین( 1382)، سلسلههای صوفیهی ایران، چاپ دوم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
43- معصوم شیرازی، محمد؛(بیتا)، طرایق الحقایق، تصحیح محمّد جعفر محجوب، چاپ اوّل و نشر کتاب خانه باران، تهران.
44- هجویری، علی بن عثمان؛ (1383)، کشف المحجوب، تصحیح محمود عابدی، چاپ اوّل، انتشارات سروش، تهران.
45- همدانی، عین القضّات(ابوالمعالی عبدالله)؛ (1341)، تمهیدات، تصحیح عفیف عسیران، چاپ اوّل، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
46- همدانی، عین القضّات(ابوالمعانی عبدالله)؛ (1337)، رساله لوایح، تصحیح رحیم فرمنش ،چاپ اوّل، بینا، تهران.
47- همدانی، عین القضّات(ابوالمعالی عبدالله)؛ (1377)، نامههای عین القضّات همدانی، تصحیح علینقی منزوی و عفیف عسیران، سه جلد، چاپ اوّل، انتشارات اساطیر، تهران.
48- یوسف، محمّد کاظم؛ (1380)، نقد صوفی، چاپ اوّل، انتشارات روزنه، تهران.