قوه قضاييه جمهوري اسلامي ايران
دانشكده علوم قضايي و خدمات اداري
پروژه تحقيقاتي دوره كارشناسی
سال 1385
مقدمه
در ميان احكام تاسيسي اسلام روند تحريم شرب خمر جالب است زيرا به تدريج صورت گرفت. ابتدا بدون ضمانت اجرا مردم را از نوشيدن مسكرات بر حذر داشت. بعد از آن با شيوه بطلان نماز هنگام مستي از موارد ارتكاب و استعمال مسكر كاست و در نهايت آن را عملي شيطاني معرفي كرده و آنها را از زمره نجاسات به حساب آورد. خداوند در آيه 90 و 91 سوره مائده مي فرمايد:
((يا ايها الذين آمنوا انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون انما يزيد الشيطان ان يوقع بينكم العداوه و البعضاء في الخمر و المسير و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوه فهل انتم منتهون))
(( اي اهل ايمان شراب و قمار و بت پرستي و تيرهاي گروبندي همه اينها پليد و از عمل شيطان است از آن البته دوري كنيد تا رستگار شويد. شيطان قصد آن دارد كه به وسيله شراب و قمار ميان شما عداوت و كينه برانگيزد و شما را از ذكر خدا و نماز باز دارد پس آيا شما از آن دست بر مي داريد؟))
امام صادق (ع) نيز در تحف العقول مي فرمايند:
((… از نوشابه ها هر آنچه زيادش عقل را زايل نكند نوشيدنش عيب ندارد. هر آنچه زيادش مستي آورد و عقل را تغيير دهد كم آن نيز حرام است)).
هنگامي كه بحث مستي پيش آمد، دانشمندان علوم نظري در مقابل آن جبهه گيري كردند از جمله شاعران، فقيهان، عارفان و … . بسته به اينكه مجراي اين انديشه چيست، ديدگاه و بنابراين نتايج متفاوت خواهد بود. حتي در ميان خود اين گروه ها نيز مكاتبي بوجود آمد كه با ساير مكاتب آن گروه اختلاف عقيده دارند. اگر فقط از جنبه ي فقهي به اين مسئله پرداخته شود با توجه به اينكه نظرات بي شماري در اين رشته وجود دارد مجال پرداخت به همه ي آنها نيست. بنابراين بايد مشخص شود در كدام فرع از رشته ي حقوق بايد به آن پرداخته شود.
آيا در زمره حقوق كيفري يا جرم شناسي بايد مورد بررسي قرار گيرد؟
اين بحث از آنجا ناشي مي شود كه بين اين دو رشته ارتباط نزديكي وجود دارد. چرا كه قوانين كيفري ثمره بحث جرم شناسان است. اين كه اصل مجازات باشد يا نه اهداف آن چه باشد و… همه مورد بحث جرم شناسان است. از سوي ديگر موضوع جرم شناسي مجرم است كه آنرا حقوق كيفري تعيين مي كند. بنابراين اين دو لازم و ملزوم يكديگرند.
در اينجا از حقوق كيفري استفاده مي شود تا روشن شود كه اين شخص مجرم و بنابراين مسنحق كيفر است يا نه. بنابراين از اصول مورد قبول حقوق كيفري استفاده خواهد شد.
خود موضوع مسئووليت كيفري يكي از مباحث بسيار مهم و در عين حال اختلافي در حقوق است و ما بدون اثبات آن نمي توانيم حكمي استخراج كرده و به شخص مست تحميل نماييم. بنابراين بيشتر مباحث حول محور مسئووليت كيفري خواهد بود.
بنا به روش دانشمندان و فقيهان ابتدا موضوعات تعريف خواهند شد و سپس به اصل مسئله يعني حمل موضوع بر محمول و قابليت يا عدم قابليت آن پرداخته خواهد شد.
1-1- تعريف مست و مستي
در فرهنگ هاي لغت از مستي به حالت مست، مست بودن و صفت مست ياد
مي كنند. بنابراين دانستن معناي مستي متوقف بر معناي مست است.
يكي از حقوقدانان در تعريف مست گفته است: «مست به كسي اطلاق مي شود كه تحت تاثير آشاميدن نوشابه الكلي قوه شعور يا تمييز اراده خود را براي مدت معيني به طور تام يا نسبي از دست مي دهد.»[1] اين تعريف از دو جهت داراي اشكال است. يكي اينكه مسكر منحصر به نوشابه الكلي نيست و - همان طور كه بعداً خواهد آمد- مواد مخدر را نيز در بر مي گيرد و ديگر اينكه زمان بي خبري محدود است نه معين.
بنابراين مست كسي است كه به واسطه مصرف مسكر قوه شعور يا تمييز اراده خود را به طور تام يا نسبي براي مدت محدود از دست مي دهد.
مستي نيز حالتي است كه در اثر خوردن شراب و ديگر مسكرات پديد مي آيد. دهخدا در تاليف ارزشمند خود راجع به مستي چنين گفته است: «غلبه ي سرور بر عقل به مباشرت بعضي اسباب موجبه ي سكر كه مانع آيد از عمل به عقل، بي آنكه عقل زايل شده باشد.»[2] زانكه هستي سخت مستي آورد عقل از سر شرم از دل مي برد
اين تعريف عرفي مست و مستي بود. تعريف عرفا از مستي نيز چنان تفاوتي با مفهوم عرفي ندارد ولي از نظر موجبات سكر آنها عشق را موجب سكر مي دانند.[3]
1-2- صفات مستي
فردي كه تحت تاثير مسكر قرار مي گيرد، تغيير ماهيت مي دهد، وضع روحي و اخلاقي او يك دفعه عوض مي شود و موجودي ديگر متفاوت از آنچه بود مي گردد. نقش مستي تضعيف كردن عمل سلسله اعصاب است كه در نتيجه ي آن خويشتن داري كه ارادي است و منشاء شرم و حيا و مانع بروز اعمال وقيحانه در انسان است از دست مي رود، فلج كردن عالي ترين اعمال توفقي نقش ديگر مستي است كه اثر آن اين است كه انسان را به همان سيرت و منش اوليه و خالي از ملكات و فضايل اكتسابي و بري از دانش و بينش اوليه كه ساليان دراز در راه كسب آن مرارت ها كشيده بر مي گرداندو موجب مي شود شخصيت حقيقي انسان كه به وسيله ي شرم و حيا بر روي آن سرپوش گذارده و افسار مهار آن به دست دستگاه عصبي مركزي سپرده شده است، با ضعيف شدن اين فرمانده لجام گسيخته و باطن خود را هم چنان كه هست نشان دهد.
بعضي ها بسيار خوشحال و شاداب مي شوند و رفتار دوستانه خواند داشت، برخي تندخو و ستيزه جو مي گردند، عده اي ترسو و غمگين مي شوند و چون ماتم زدگان در غم موهوم سوگواري مي كنند، بعضي ها ولخرج و مصرف و عده اي مهمل و مسك
مي شوند. مستي افكار فرد را تيره مي كند و بحراني را به سراغ او مي آورد كه عموماً موقتي است و شخص را در افكار آلوده مستغرق مي كند به طوري كه از گذشته ي خود فاصله گرفته و نگراني ها و آلام روحي او - به خاطر اينكه قدرت فكر كردن از او سلب شده است - كاهش مي يابد و در نتيجه ارتكاب اعمال شنيع و قبيح و ارتكاب جرايم مختلف به سبب ضايع شدن قوه ي درك قباحت تسهيل مي شود.
بالاخره مي توان گفت بروز حالات مستي آن چنان را آن چنان تر مي كند و
خطرناك ترين عملي را كه ممكن است از شخص مست سر بزند، تغيير در حالات طبيعي و خواص طبيعي عامل مي باشد كه ممكن است با كوچكترين تحريكي او را به سوي جرم و جنايت سوق دهد. پس از رفع بحران خاطرات، آن اعمال را هم به خاطر نمي آورد. اغلب افول خود آگاهي همراه با طلوع ناخود آگاه است كه به هذيان هاي توهمي دامن مي زند.[4]
1-3- عوارض مستي
مستي از جهات مختلف داراي عوارض مي باشد كه برحسب نوع مسكر متفاوت است. ضمن مباحث راجع به اسباب مستي به عوارض آنها پرداخته خواهد شد.
1-4- اسباب مستي
آن چه مصرف آن غالباً ايجاد مستي مي كند دو چيز است الكل و مواد مخدر.
1-4-1- الكل
الكل معمولي يا الكل اتيليك از اقسام الكل است[5] مايعي است قابل اشتعال بابوي مشخص شراب و طعم سوزان كه از تخمير قند ميوه ها و ملاس چغندر به دست مي آيد و در همه نوشابه هاي تخميري شراب، عرق و امثال آن وجود دارد كه آن را الكل سفيد يا اتانل مي گويند.[6]و[7]
«كساني كه در جامعه ممتاز زندگي مي كنند بي گمان شاهد اشتياق كودكان به
نوشابه هاي الكلي هستند اما در ميان طبقات توده حتي كودكان شيرخوار با لذتي فراوان شراب يا ليكور مي نوشند و والدين آنها سرگرم مستي آنها مي شوند. بساري از تبه كاران براي من نقل كرده اند كه از كودكي بد مستي مي كرده اند و همگي به وسيله والدين خود به اين ورطه كشيده شده اند[8].»
الكل از خطرناك ترين آفت هاي اجتماعي است و الكليسم هميشه به صور گوناگون وجود داشته است. اما در سده نوزدهم به عنوان يك آفت عمومي وحشت ناك ظاهر شد و مي توان گفت علت آن واكنش تمدن جديد و صنعتي شدن كشورها و به طور كلي ماشينيسم بوده است. زيرا صنعتي شدن توليد الكل موجب شده كه توليد به هر اندازه و به هر كيفيت مسير شود و با قيمت ارزان در دسترس مردم قرار گيرد.
اين واقعيت اگر چه مودر قبول است كه اين تحولات اساس زندگي بشر را متحول كرده، ولي اسارات انسان در چنگال زندگي ماشيني و مشغله ي روز افزون آن تيشه بر
ريشه ي معنويات و عواطف انساني و اخلاقي زده و او را صرفاً برده پول و تجملات نموده است. ماشينيسم آزادي، وارستگي، غرور، كارايي، تعلق اجتماعي و گروهي را كه از اساسي ترين نيازهاي انساني است از او ربوده و با احساس بي ارزشي، ناكامي و اضطراب براي پناه بردن به دنياي فراموشي او را به سوي الكليسم سوق مي دهد.
تحريك ملايم موافق طبع آدمي است. هنگامي كه خستگي بر اثر كار و كوشش و تحليل قواي فعاله ي بدن هجوم مي آورد ميل به تحريك خودنمايي مي كند و فرد را به سوي مي گساري مي كشاند و به همين دليل سابق بر اين در درمان بعضي بيماريها در دوران نقاهت الكل تجويز مي شده است. اما امروزه محقق شده كه الكل در كار عضلات و سيستم هاي عصبي و مغزي اثر تحريك كننده موقتي و به دنبال آن اثر فلج كننده دارد.
عامل اجتماعي الكليسم در دو چيز خلاصه مي شود يكي فقر و بي نوايي كه غالباً موجب مصرف الكل مي شود كه ارزان ترين وسيله رهايي از مشكلات و به طور موقت پناه بردن به دنياي فراموشي است و ديگري ثرت زياد.[9] در طبقات صرفه مصرف انواع مختلف شراب به مجامع و ميهماني ها به صورت تثبيت شده در آمده كه مجالس و محافل پذيرايي را بدون الكل امري عبث و بيهوده مي پندارند.
الكل كامل ترين سم براي سلسله اعصاب مي باشد. زهري است بي هوش كننده و خواب آور كه مي تواند رشته هاي عروق سطحي را كه بدن به كمك آنها تعادل طبيعي خود را حفظ مي كند فلج كند و در نتيجه عروق جلدي متسع گرديده و خون از عمق به سطح توجه مي يابد و چهره گلگون مي شود، كالري اضافي را از بين مي برد، چون مصرف اكسيژن را بالا مي برد شخص احساس حرارت مي كند و فعاليت هاي دفاعي فرد افزايش مي يابد. اما اين اثر كاملاً آني و موقتي خواهد بود و بعد از چند دقيقه ضعف و سستي آشكار مي شود و عضلات تعادل طبيعي خود را از دست مي دهند و مست تلوتلو مي خورد، ديدگانش پر خون و گاه لوچ مي شود و اين هنگامي است كه براي انتقال او به خانه يا بيمارستان بايد او را به دوش كشيد.
در اروپا و آمريكا تعداد جرايم مربوط به ضرب و جرح در روزهاي شنبه و در اطراف شهر روزهاي يك شنبه بيش از ساير روزهاست. زيرا مردم در كافه دهكده ها دو رهم جمع مي شوند و در اثر افراط در نوشيدن نوشابه هاي الكلي محيط دوستانه ي آنان به تدريج تبديل به يك محيط خصمانه مي شود و بسا اتفاق مي افتد كه بين آنها زد و خورد رخ مي دهد كه منتهي به قتل شود. در اين گونه حوادث اغلب ليوان هاي چيني را مستان بر سر يكديگر مي كوبند و گاهي اوقات با چوب و چماق به جان هم مي افتند. عده اي براي احتياط همراه خود پنجه بكس دارند.
[1]- محمد صالح وليدي، (( حقوق جزاي عمومي))، ج3، چ اول، بي جا، اورامان، 1373، ص /215.
[2]- علي اكبر دهخدا، «لغت نامه دهخدا»، ج 12، چ اول از دوره جديد، تهران، دانشگاه تهران، 1373، ص / 18415.
[3]- مهشيد مشيري، «فرهنگ زبان الفبايي - قياسي»، چ اول، تهران، سروش، 1369، ص/992.
[4]- سعيد حكمت، «پزشكي قانوني قضايي»، چ چهارم، بي جا، خرم، 1371، صص /205 به بعد ___
ناصر مهران،« مستي و تاثير آن بر مسئووليت كيفري»، رساله دكترا، دانشگاه تهران، 1356، صص/28 به بعد ___
ريموند گسن، «جرم شناسي نظري»، مهدي كي نيا، چ اول، تهران، مجد، 1374، ص/255.
[5]- الكل انواعي دارد مثل: آمياييك، پروپيليك، تقليبي، سوخت، چند ارزشي و … به نقل از كتاب «فرهنگ اصطلاحات علمي»، چ اول، بي جا، بنياد فرهنگ ايران، 1349، ص/ 7-56.
[6]- همان.
[7]- علي اكبر دهخدا، همان، ج 2، ص/ 2776.
[8]- مهدي كي نيا، «مباني جرم شناسي»، ج، چ ششم، تهران، دانشگاه تهران، 1382، ص/ 476.
[9]- ناصر مهران، همان، ص/ 35.
فهرست منابع
الف- كتاب
يك- فارسي
1- اردبيلي، محمد علي، «حقوق جزاي عمومي»، ج2، چ اول، تهران، ميزان ، 1377.
2- الطافي، رمضان، «جرم شناسي (جبر رواني)»، چ اول، تهران، مولف، 1372.
3- باهري، محمد، «تقريرات حقوق جزاي عمومي»، چ اول، تهران، رهام، 1381.
4- جعفري لنگرودي، محمد جعفر، «مبسوط ترمينولوژي حقوق»، ج 5، چ اول، تهران، گنج دانش، 1378.
5- حكمت، سعيد، «پزشكي قانوني قضايي»، چ چهارم، تهران، خرم، 1371.
6- دانش، تاج زمان، «مجرم كيست؟ جرم شناسي چيست؟» چ نهم، تهران، كيهان، 1381.
7- شكري، رضا و سيروس، قادر، «قانون مجازات اسلامي در نظم حقوقي كنوني»، چ سوم، تهران، مهاجر، 1383.
8- علي آبادي، عبدالحسين، «حقوق جنايي»، ج 1، چ اول، تهران، فرودسي، 1367.
9- عوده، عبدالقادر، «حقوق جزاي اسلام بخش عمومي»، عباس شيري، ج 2، چ اول، تهران، ميزان، 1373
10- فيض، عليرضا، «تطبيق در حقوق جزاي اسلام»، چ اول، تهران، سپهر، 1365.
11- كي نيا، مهدي، «مباني جرم شناسي»، ج 1، چ ششم، تهران، دانشگاه تهران، 1382.
12- گرجي، ابوالقاسم، «مقالات حقوقي»، ج 1، چ اول، تهران، گنج دانش، 1378.
13- گسن، ريموند، «جرم شناسي نظري»، مهدي كي نيا، چ اول، تهران، مجد، 1374.
14- گلدوزيان، ايرج، «حقوق جزاي عمومي ايران»، ج2، چ چهارم، تهران، ماجد، 1376.
15- گودرزي، فرامرز، « پزشكي قانوني»، ج 2، چ اول، تهران، انيشتين، 1377.
16- گودرزي، فرامرز و كياني ، مهرزاد ، « اصولي طب قانوني و مسموميتها»، چ اول، تهران، روزنامه رسمي جمهوري اسلامي ايران، 1380.
17- محمودي، عباسعلي، «حقوق جزاي اسلام»، ج 6، چ اول، بي جا، بي نا، 1360.
18- وليدي، محمد صالح، «حقوق جزاي عمومي»، ج 3، چ اول، بي جا، اورامان ، 1373.
دو - عربي
خويي، ابوالقاسم، «مباني تكمله المنهاج»، ج 2، بيروت، دارالزهرا، 1975.
ب- پايان نامه
مهران ، ناصر، «مستي و تأثير آن بر مسؤوليت كيفري»، رساله دكتري، دانشگاه تهران، 1356.
ج- فرهنگ لغت
1- «فرهنگ اصطلاحات علمي»، چ اول، بي جا، بنياد فرهنگ ايران، 1349.
2-«فرهنگ لغت دهخدا»، علي اكبر دهخدا، ج 2 و 12، چ اول از دوره جديد، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
3- «فرهنگ زبان فارسي الفبايي- قياسي» ، مهشيد مشيري، چ اول، تهران، سروش ، 1369.