مقدمه و معرفي طرح
(بيان مسئله، اهميت و ضرورت اجراي طرح، اهداف پژوهش)
درمانهاي عضوي يا زيست شناختي عمده در روان پزشكي شامل، دارو درماني،ECT، نور درماني، محروميت از خواب، جراحي رواني است.
با اين كه هنوز دانش سايكوفارماكوتراپي به خصوص در دهه گذشته گسترش چشمگيري داشته است ولي دارو درماني، معمولاً به تنهايي كافي نيست . درمان با صرع الكتريكي يكي از مؤثرترين و ناشناخته ترين درمانهاي روان پزشكي است . در مورد تاريخچه استفاده از اين روش بايد گفت: قسمت اعظم سابقه ECT مربوط به سال 1934 است. بيش از آن كه تشنج توسط برق انجام شود به مدت 4 سال از تشنجهاي ناشي از پنتيلن تتروازول به عنوان درمان استفاده ميكردند.
اوگوسولتي ولوچيوبيني، بر اساس كارهاي فون مدونا نخستين درمان با صرع الكتريكي را در آوريل 1936 در روم به كار بردند. در ابتدا به اين درمان، با شوك الكتريكي، اطلاق ميشد، اما بعد آن را تحت عنوان درمان با صرع الكتريكي شناختند، و از آن تا حال ECT عنوان يكي از سالمترين و مؤثرترين درمان بيماران روان پزشكي استفاده ميشود.
امروزه روش ECT و مداخلات بيهوشي آن چنان به دقت اصلاح شده است كه ديگر درماني بي خطر و مؤثر براي بيماران دچار اختلال افسردگي ماژور، حملات شيدايي، اسكيزوفرنيا، و ساير اختلالات وخيم رواني تلقي ميشود. ولي برخلاف درمانهاي دارويي تغييرات زيستي-عصبي القا شده بر اثر صرع درماني كه لازمه موفقيت آن هستند هنوز مشخص نشده است. خيلي از پژوهشگران اعتقاد بر آن دارند كه از ECT در درمان بيماران بسيار كم استفاده ميشود و دليل اصلي اين امر باور غلط در مورد ECT دانستند، كه محركشان لااقل تا حدي اطلاعات غلط و مقالاتي است كه از رسانه هاي غيرتخصصي وسيعاً به مردم منتقل ميشود.
از آن جا كه ECT مستلزم استفاده از برق و توليد تشنج است. بسياري از عوام، بيماران، و خانواده هاي بيماران، ترس ناموجهي از آن دارند، چه در مطبوعات حرفه اي و چه در مطبوعات غيرتخصصي گزارشهاي غلط بسياري ديده ميشود، كه مدعي ايجاد صدمه دائم مغزي در نتيجه ECT شده است . با اين كه اكثر آن گزارشات را رد كردند، شبح صدمه مغزشي ناشي از ECT هنوز بر ذهنها سنگيني ميكند.
پيشنهاد ECT به بيماران مثل توصيه هر درمان ديگري بايد بر اساس دو نكته صورت گيرد: 1- نكات درماني مربوط به بيمار 2- مسئله نسبت خطر به منفعت. گرچه ECT در قياس دارهاي روان پزشكي مؤثرتر بوده و اثر سريع تري نيز دارد به طور معمول داروي اول نيست. ولي در مواردي كه بيماران به درمان دارويي پاسخ مناسب نميدهند، بيماران با افسردگي سايكوتيك، بيماران كه عوارض دارويي را نميتوانند تحمل كنند، و بيماراني كه داراي علايم حاد همراه با علايم خودكشي، و ديگر كشي و … هستند، استفاده ميشود. تأثير درماني ECT در مانيا، اسكيزوفرنيا، پاركينسون، سندروم نورولپتيك بدخيم، وسواس مقاوم به درمان نيز ثابت شده است. ECT در دوران بارداري روش درماني سالمياست، و در سايكوز حاد دوران بارداري ECT را با رعايت احتياط لازم ميتوان درمان اول تلقي كرد. ممنوعيت مطلق استفاده از ECT وجود ندارد. ولي معمولا در اختلال پزشكي كه با بيهوشي عموميمشكل ايجاد ميكند، مثل افزايش فشار داخل مغزي، ضايعات داخل عروقي مغز، مشكلات قلبي، بهتر است اجتناب شود. در اين كار تحقيقي سعي شده است كه تأثير اين نگرش را در فراواني موارد استفاده از ECT در بيماراني كه به دلايل فوق نياز بهECT دارند را در يك مركز روان پزشكي بررسي كنيم.
اهداف پژوهش:
1- هدف كلي:
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي در شش ماه اول سال 1381
2- اهداف ويژه:
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي بر حسب سن.
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي بر حسب جنس.
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي بر حسب نوع بيماري.
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي بر حسب دفعات ECT .
فرضيه ها و سؤالات پژوهش:
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي بر حسب سن چقدر است؟
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي بر حسب جنس چقدر است؟
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي بر حسب نوع بيماري چقدر است؟
تعيين فراواني موارد استفاده از ECT در بيماران بستري در بيمارستان نواب صفوي بر حسب تعداد دفعات ECT چقدر است؟
متغيرها:
نام
نوع
مقياس
واحد اندازگيري
سن
جنس
نوع بيماري
تعداد دفعات
كمي
كيفي
كيفي
كمي
نسبتي
اسمي
اسمي
نسبتي
سال
زن – مرد
مانيا، اسكيزوفرنيا، افسردگي ماژور، وسواس، سندروم نورولپتيك بدخيم
تعداد دفعات
تعريف واژگان:
electro convulsive therapy: ECT
اسكيزوفرنيا: اختلال جدي در آزمون ارزشيابي واقعيت است. نشانه هاي اصلي آن:
توهمات و هذيان ها بدون آن كه بيمار به طبيعت بيمار گونه آن بصيرت داشته باشد.
علايم تشخيصي: دو يا چند تا از علايم زير كه هر يك در بخش قابل ملاحظه اي از يك دوره يك ماهه دوام داشته باشد، 1- هذيان 2- توهمات 3- تكلم آشفته 4- رفتار آشفته بارز 5- علايم منفي (كاهش محتوي فكر، بي ارادگي)
(major depressive disorder)MDD افسردگي ماژور:
احساس ذهني غمگيني، و از دست دادن علاقه و لذت در فعاليت ها و سرگرميهايي كه قبلاً لذت بخش بوده اند افسردگي در حقيقت يك سندروم است، كه نه فقط با اختلال خلق بلكه با علايمينظير: اختلال خواب، اشتها، و فعاليت رواني- حركتي، كاهش انرژي، كاهش ميل جنسي، احساس گناه و بي ارزشي، اشكال در تمركز، حافظه، تفكر، افكار مرگ و خودكشي همراه است.
(bipolar 1 disorder): B1D
اختلال دو قطبي 1 شيوع بسيار كمتري از اختلال افسردگي اساسي دارد. وجود مانيا يا هايپو مانيا اختلال دو قطبي را مشخص ميكند.
مانيا عبارت است از يك پريود مشخصي با خلق بالا، بسيط، يا تحريك پذير و چند علامت همراه، مانند: پرفعاليتي، فشار تكلم، پرش افكار، اعتماد به نفس بالا، كاهش نياز به خواب، حواس پرتي، و افزايش فعاليت هاي خطرناك.
اختلال وسواسي – جبري
خصيصه اصلي اين اختلال عبارت است از افكار يا اعمال وسواسي، عودكننده، با شدتي كه وقت گير بوده يا منجر به ناراحتي در فرد شود و يا اختلال بارز در عملكرد فرد ايجاد كند. اين اختلال شايع بوده و پاسخ خوبي به درمان نشان ميدهد.
سندروم نورولپتيك بدخيم:
اين سندروم با ترياد تب، رژيديتي عضلاني و تغييرات سطح هوشياري مشخص ميشود. علايم اصلي آن عبارتند از: رژيديتي عضلاني، كاتاتونيا، تب، تغييرات سيستم اتونوم (تغييرات غير طبيعي فشارخون، تاكيكاردي، تاكي پنه، تعريق)، در يافته هاي آزمايشگاهي افزايش CPK ، لكوسيتوز، افزايش آنزيم هاي كبدي، ميوگلبولين در ادرار، نارسايي كليه نيز ديده ميشود.
پسيكودرام (psychodram)
يك روش روان درماني گروهي است، در اين روش از طرق متدهاي نمايشي خاص، ساختمان شخصيتي ، روابط بين فردي، تعارض ها و مسايل هيجاني بررسي ميشود.
هيپنوتيزم:
هيپنوتيزم با خواب متفاوت بوده و در حقيقت يك پديده رواني پيچيده اي است كه در آن تمركز موضعي و حساسيت و پذيرش تلقينات شخصي ديگر افزايش مييابد بدين ترتيب هيپنوتيزم تغيير در حالت هوشياري است كه با محدوديت دامنه توجه و افزايش تلقين پذيري مشخص ميشود شخص در حالت خواب واره قرار ميگيرد كه ممكن است سطحي، متوسط، يا عميق باشد. در تلقين پس از هيپنوتيزم دستورالعمل هايي براي انجام عمل ساده با تجربه احساس خاصي پس از بيداري عرضه ميشود.
PTST (اختلال پس از استرس تروماتيك)
در اين اختلال فرد به دنبال مواجه با يك استرس تروماتيك دچار علايميمانند تجربه مجدد تروما، اجتناب از يادآورنده هاي تروما و كرختي هيجاني و افزايش سطح برانگيختگي.
اسكيزوافكتيو:
در اين اختلال در يك پريود غير منقطع بيماري، هم علايم اپيزود خلقي (افسردگي، مانيا) و هم معيارهاي اسكيزوفرنيا وجود دارد اين بيماران پيش آگاهي بهتري از بيماران اسكيزوفرنيك دارند و پيش آگهي اين بيماران از مبتلايان به اختلالات خلقي بدتر است.
اختلال خلق ادواري (cycloty disorder)
اختلال مزمني است كه علامت اصلي آن عبارت است از اپيزودهاي هيپومانيا و اپيزودهاي افسردگي خفيف، كه ميتوانند متناوباً يا مداوم تداوم داشته باشند. اين اختلال حداقل دو سال بايد ادامه داشته باشد.
اسكيزوفرنيفرم:
علايم شبيه اسكيزوفرنيا و اختلال سايكوتيك گذرا بوده و از آن غير قابل تفكيك است اين اختلال حداقل يك ماه و حداكثر شش ماه طول ميكشد و بعد از شش ماه بايد بهبودي كامل ايجاد شده و فرد به سطح عملكرد قبل از شروع بيماري خود باز گردد.
اختلال شخصيت اسكيزوتايپال:
يك الگوي نافذ مشكلات اجتماعي و بين فردي كه با احساس ناراحتي حاد و يا كاهش ظرفيت براي ارتباط نزديك و همچنين دگرگوني هاي شناختي يا ادراكي در اوايل بزرگسالي شروع ميشود درمان انتخابي اين بيماران روان درماني است.
فصل دوم
بررسي پيشينه پژوهش
بررسي پيشينه پژوهش:
درمانهاي غير عضوي در روان پزشكي:
روان درماني چيست؟
روان درماني درمان كلامياست . روان درمانگر از طريق استفاده از كلمات براي دستيابي به شناخت، راهنمايي، حمايت، و هدايت بيمار به تجربه هاي تازه، علايم را رفع كرده و خلاقيت و توانايي لذت بردن از زندگي را در بيمار افزايش ميدهد.
سلاح كار درمانگر اغلب كلمه و كلام است. در عين حال از شيوه هاي مختلفي براي برخورد با احساسات و عواطف مختل شده به منظور توليد آرامش باطني استفاده ميشود.
مغز كانون هدف روان درماني است. رفتار، افكار، و عواطف، از فعاليت مغز سرچشمه ميگيرند. و مباني نورآناتوميك، نوروشيميايي و نوروفيزيولوژيك دارند. روان، الگوسازي و فعاليت مغز را تغيير ميدهد.