مقدمه
مديريت زنجيره تامين رويكرد جديدي است كه در سالهاي اخير بر مديريت عمليات حاكم شده است . زنجيره تامين شبكه از مراكز توزيع است كه يكي از وظايف آن تبديل مواد خام به محصولات نهايي و توزيع آنها در ميان مشتريان است . مديريت زنجيره تامين فعاليتها را طوري هماهنگ ميكند كه مشتريان بتوانند محصولات را با كيفيت بالا و با حداقل هزينه به دست آورند . مديريت زنجيره تامين مي تواند براي شركت مزيت رقابتي فراهم سازد .
مديريت زنجيره تامين اشتياق شركت را براي همكاري و رقابت افزايش ميدهد .
رويكرد جديدي كه در سالهاي اخير بر مديريت عمليات حاكم شده ، رويكرد مديريت زنجيره تامين(SCM) است. زنجيره تامين شبكهاي از تسهيلات و مراكز توزيع است كه وظايف تهيه و تدارك مواد خام ،تبديل آن به محصولات نهايي و واسطهاي و توزيع اين محصولات نهايي يه مشتريان را انجام ميدهد .
در طول دو دهه اخير ،مديران شاهد يك دوره تغييرات شگرف جهاني به واسطه پيشرفت در تكنولوژي ،جهاني شدن بازارها و شرايط جديد اقتصاد سياسي بودهاند . با افزايش تعداد رقبا در كلاس جهاني ، سازمانها مجبور شدند كه سريعاً فرآيندهاي درون سازماني را براي باقي ماندن در صحنه رقابت جهاني بهبود بخشند . در دهه هاي 70-1960 سازمانها به توسعه جزئيات استراتژيهاي بازار همت گماردند كه بر برآورده كردن ›› رضايت ‹‹ مشتريان متمركز بود .
آنها بدين درك نايل آمدند كه مهندسي و طراحي قوي و عمليات توليد منسجم و هماهنگ ، پيش نياز دستيابي به نيازمنديهاي بازار و در نتيجه سهم بازار بيشتر است . بنابراين ، طراحان مجبور شدند كه ايدهآلها و نيازمنديهاي مورد نظر مشتريان را در طراحي محصولات خود بگنجاند و در حقيقت محصولي را با حداكثر سطح كيفي ممكن ، در حداقل هزينه ، توام با ايده آلهاي مورد نظر مشتري روانه بازار سازند . در دهه 1980 با افزايش تنوع در الگوهاي مورد نظر مشتريان ، سازمانهاي توليدي به طور فزاينده اي به افزايش انعطاف پذيري در خطوط توليد ، بهبود محصولات و فرآيندهاي موجود و توسعه محصولات جديد براي ارضاي مشتريان علاقهمند شدند كه اين موضوع – به نوبه خود – چالشهاي جديدي را براي آنها رقم زد . در دهه 1990 به موازات بهبود در توانمنديهاي توليد ،مديران صنايع درك كردند كه مواد و خدمات دريافتي از تامين كنندگان مختلف تاثير بسزايي در افزايش توانمنديهاي سازمان به منظور برخورد با نيازمنديهاي مشتريان دارد كه اين امر به نوبه خود ، تاثير مضاعفي در تمركز سازمان و پايگاههاي تامين و استراتژيهاي منبع يابي بر جا نهاد . همچنين مديران دريافتند كه صرفاً توليد يك محصول كيفي ، كافي نسبت ، در واقع تامبن محصولات با معيارهاي مورد نظر مشتري ( چه موقع ، كجا ، چگونه ) و با كيفيت و هزينه مورد نظر آنها ، چالشهاي جديدي را به وجود آورد .
در چنين شرايطي به عنوان يك نتيجهگيري از تغييرات مذكور دريافتند كه اين تغيييرات در طولاني مدت براي مديريت سازمانشان كافي نيست . آنها بايد در مديريت شبكه همه كارخانجات و شركتهايي كه وروديهاي سازمان آنها را – به طور مستقيم و غير مستقيم – تامين ميكردند ، همچنين شبكه شركتهايي مرتبط با تحويل و خدمات بعد از فروش محصول به مشتري درگير ميشدند . با چنين نگرشي رويكردهايي ›› زنجيره تامين ‹‹ و ›› مديريت زنجيره تامين ‹‹ پاي به عرصه وجود نهادند .
فصل اول
منطور از (SCM) ، مشخصاً زنجيره تامين است ؛ « شبكهاي از سازمانها كه با ارتباطي بالادستي به پايين دستي ، در فرآيندها و فعاليتهايي درگيرند و به صورت محصولات و خدمات ارائه شده به مشتري نهائي ،توليد ارزش ميكنند .
يك زنجيره تامين شامل همه تسهيلات (امكانات ) ، وظايف و كارها و فعاليتهايي ميشود كه در توليد و تحويل يك كالا يا خدمت ، از تامين كنندگان ( تامين كنندگان و تامين كنندگان آنها ) تا مشتريان ( و مشتريان آنها ) درگير هستند و شامل برنامه ريزي و مديريت عرضه و تقاضا ؛ تهيه مواد ؛ توليد و برنانه زمانبندي محصول يا خدمت ؛ انبار كردن ؛ كنترل موجودي و توزيع ؛ تحويل و خدمت به مشتري ميشود .
مديريت زنجيره تامين همه اين فعاليتها را طوري هماهنگ ميكند كه مشتريان بتوانند محصولاتي با كيفيت بالا و خدمات قابل اطمينان در حداقل هزينه به دست آورند .مديريت زنجيره تامين ميتواند به نوبه خود براي شركت مزيت رقابتي فراهم كند .
تسهيلات در زنجيره تامين شامل كارخانه ها ، انبارها ، مراكز توزيع ، مراكز خدمت و عمليات خرده فروشي مي شود . كالاها و خدمات مي توانند به وسيله راهآهن ، كاميون ، از طريق آب ، هوا ، خط لوله ، كامپيوتر ، پست ، تلفن و يا به وسيله فرد توزيع شوند . كارها و وظايف در داخل زنجيره تامين شامل پيشبيني تقاضاي كالا يا خدمت ،انتخاب تامين كنندگان ( تامين منبع ) ، سفارش مواد و ملزومات ( تهيه و تدارك ) ،كنترل موجودي ، برنامهريزي توليد ، ارسال و تحويل ، مديريت اطلاعات ، مديريت كيفيت و خدمت به مشتري مي شود .
مديريت زنجيره تامين معادل است با هماهنگ كردن همه عمليات يك شركت ، عمليات تامين كنندگان و مشتريان آن شركت .
به طور وسيع تر ، يك زنجيره تأمين ، شامل دو يا چند سازمان است كه از نظر قانوني از هم جدا بوده و توسط جريانهاي مواد ، اطلاعات و مالي به هم مرتبط هستند . اين سازمان ها مي توانند شركتهايي باشند كه قطعات ، اجزاي تشكيل دهنده و محصولات نهايي توليد مي كنند و حتي فراهم كنندگان خدمات تهيه و توزيع ( لجستيك ) و خود مشتري ( نهايي )را نيز در بر گيرند . همان طور كه در شكل 1-1 آمده است ، يك شبكه فقط روي جريان در داخل يك زنجيره (تنها)تمركز نميكند ، بلكه روي شبكههاي پيچيده همگرا و واگرا از جريان كار ميكند كه اين شبكه ها ، تعداد زيادي از سفارشات مختلف مشتري را كه بايد به موازات هم برآورده شوند ، در بر ميگيرد . به منظور كاهش پيچيدگي ، يك سازمان مفروض ميتواند فقط روي قسمتي از يك زنجيره تأمين كامل تمركز كند . به عنوان مثال ، نگاه كردن به طرف
مشتريان نهايي
تامين
كنندگان
پايين جريان زنجيره ، مشتريانِ مشتريان را شامل مي شود ، در حالي كه نگاه كردن به طرف بالاي جريان تأمين كنندگان ِ تأمين كنندگان را در بر ميگيرد .
ساخت محصولات نيمه ساخته
مونتاژ
نهايي
انبار
كارخانه
كارخانه سازنده
توزيع
جريان اطلاعات مواد جريان
به طور دقيقتر ، اصطلاح زنجيره تأمين در مورد شركت هاي بزرگي اِعمال مي شود كه اغلب در چندين محل و كشور مختلق واقع شده اند . هماهنگسازي جريانهاي مواد ، اطلاعات و مالي در مورد شركتهاي چند مليتي ، روشي مؤثر است كه هنوز يك وظيفه دشوار محسوب ميشود . در هر حال ، اگر اين محل ها قسمتي از يك سازمان بزرگ يا يك سطح از مديريت فوقاني باشند ، تصميم گيري آسانتر خواهد بود . زنجيره تأمين در مفهوم وسيع آن ، زنجيره تأمين بين سازماني نيز ناميده ميشود ، در حالي كه اصطلاح درون سازماني به مفهوم خاصي از زنجيره تأمين مربوط مي شود . بدون توجه به اين تقسيمبندي، بايد بين واحدهاي مختلف وظيفه اي مانند بازاريابي ، توليد ، خريد ، تهيه و توزيع ( لجستيك ) و مالي ، هماهنگي وجود داشته باشد . البته در شركت هاي امروزي ، چنين پيش شرطهايي ( بين سازماني و درونسازماني ) اهميت ندارد .
هدف همه كساني كه در زمينه زنجيزه تأمين فعاليت ميكنند ، افزايش رقابتپذيري ديده شده است . دليل آن اينست كه امروزه از ديد مشتري نهايي ، فقط سك واحد سازماني تنها ، در مورد رقابتپذيري محصولات يا خدماتش مسئول نيست و اين امر به ندرت رخ ميدهد و زنجيره تأمين ، همه سازمانها را يكجا در نظر ميگيرد . بنابراين ، زقابت از شركتهاي تكي به سمت زنجيرههاي تأمين حركت كرده است . مشخصاً ، متقاعد كردن يك شركت تنها ، در اين مورد كه قسمتي از يك زنجيره تأمين شود ، به وضعيت پيروزي دو جانبه (win-win )براي هر كدام از شركا در بلند مدت نياز دارد ، در حالي كه چنين امري در كوتاه مدت براي همه روي نخواهد داد . مانعي مه معمولاً براي بهبود رقابتپذيري وجود دارد ، فراهم كردن خدمات برتر براي مشتري است .
اكثر موسسههاي توليدي به صورت شبكه هايي از مكانهاي توليد و توزيع طرحريزي شدهاند . يكي از وظايف آنها تهيه مواد خام و تبديل آنها به محصولات نهايي و واسطهاي و سپس تحويل آنها به مشتريان است .مديريت زنجيره تأمين اين شبكهها را اداره ميكند . هدف كوتاه مدت مديريت زنجيره تأمين مقدمتاً افزايش بهره وري ، كاهش موجودي و زمان سيكل كل است . در حالي كه هدف بلند مدت آن افزايش رضايت مشتري ، سهم بازار و سود براي هنه سازمانهاي درگير در زنجيره تأمين است – يعني تأمين كنندگان ، توليد كنندگان ، مراكز توزيع و مشتريان براي رسيدن به اين اهداف ، هماهنگي سخت و دقيقي در بين سازمانهاي درگير در زنجيره تأمين و نيز جريانهاي اطلاعاتي مرتبط با آنها از طريق بهبود در روابط زنجيره ، براي دستيابي به مزيت رقابتي قابل اتكاء .
زنجيره ارزش ، عرضه و تقاضا
به زنجيرههاي تأمين گاهي اوقات به عنوان زنجيره هاي ارزش اشاره ميشود ، واژهاي كه چنين مفهومي را منعكس ميكند : همان طور كه كالاها و خدمات به وسيله زنجيره پيشرفت كرده و به جلو ميروند ارزش آنها بيشتر ميشود . زنجيرههاي عرضه يا ارزش معمولاً سازمانهاي تجارتي جداگانهاي را دربر گرفته به جاي اينكه تنها يك سازمان را شامل شوند . به علاوه زنجيره عرضه با ارزش براي هر سازماني داراي دو بخش است : يك بخش عرضه ويك بخش تقاضا . بخش عرضه از شروع زنجيره ( ابتداي زنجيره ) آغاز شده و با عمليات داخلي سازمان خاتمه مي يابد .
بخش تقاضا در زنجيره از نقطهاي كه ستاده سازمان به مشتري بلافصل آن تحويل داده ميشود شروع شده و به مشتري نهايي در زنجيره پايان مييابد . زنجيره تقاضا عبارتست از بخش فروش و توزيع در زنجيره ارزش . طول و اندازه هر بخش وابسته به مكاني است كه يك سازمان خاص در زنجيره قرار دارد ؛ سازماني كه به مشتري نهايي نزديكتر است ،بخش تقاضاي آن كوتاهتر ، و بخش عرضه آن طولانيتر است .
منابع فارسي و انگليسي
مجله تدبير شماره 117 مديريت زنجيره تأمين دکتر مهدي غضنفري ، افشين رياضي ، مسعود کاظمي
مجله روش شماره 61 مديريت زنجيره تأمين علي اکبر سعيدي کيا ، جعفر مطهري فرد
فصل نامه صنايع شماره 23 مفهوم زنجيره تأمين در صنعت و مزاياي آن ، حميد رضا چرم چي
ماهنامه گزيده مديريت شماره 4 ارزش برتر در خدمات پس از فروش ، مترجم دکتر رضا رضايي نژاد
ماهنامه گزيده مديريت شماره 8 تبديل زنجيره عرضه به زنجيره در آمد ، مترجم مهندس نوروزي زاده
مديريت زنجيره تأمين و برنامه ريزي پيش رفته هارتموت استدلر ، کرستف کيلگر ترجمه رضا زنجيراني و نسرين عسگري
مطالب ترجمه شده از سايت BANTA.COM